بهلول

*پایان هفته تون به شادی*

🌤🌤🌤

شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سُخره بگیرد

به بهلول گفت:هیچ شباهتی بین من و تو هست؟

بهلول گفت:البته که هست

مرد ثروتمند گفت:چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟بگو

بهلول جواب داد:
دو چیز ما شبیه یکدیگر است،
یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است
و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است ...

🌤🌤🌤

 

روزی هارون الرشید به بهلول خطاب کرد : آیا می خواهی خلیفه باشی؟

بهلول گفت: دوست ندارم.

هارون گفت : چرا؟

بهلول پاسخ داد: برای اینکه من به چشم خود مرگ سه خلیفه را دیده ام ولی خلیفه تا به حال فوت دو بهلول را ندیده است.

🌤🌤🌤

 

می گویند شیری درجنگل مریض بود. روباهی نزد او رفت و به او گفت: شفای سلطان در این است که یک گور خر شکار کنی و من با روده گور خر شما را مداوا می کنم . شیر گور خری را شکار کرد و شکم آن را پاره کرد. روباه مکار با روده گور خر، شیر را محکم بست. خورشید که بالا آمد، در اثر گرما روده خشک می شد و به شیر فشار می آمد و نعره می کشید . موشی نزد شیر رفت و گفت: من می توانم ترا نجات دهم .
او شروع به خوردن روده کرد. شیر آزاد شد ،ولی از آن جنگل فرار کرد.
اهالی جنگل علت را پرسیدند.
شیر گفت: در جایی که روباه ببندد و موش باز کند، جای ماندن نیست!!

🌤🌤🌤

 

دو سوره در قرآن، با کلمه "ويل" شروع شده؛

"ويل" يکي از شديد ترين تهديد هاي قرآن است،
و آن دو آيه اينها هستند:

۞ويل للمطففين۞
وای بر کم فروشان ...

۞ويل لکل همزه لمزه۞
وای بر عيبجويان طعنه زننده ...

اولی در مورد مال مردم؛
و دومی در مورد آبروی  مردم ...

"مراقب هر دو باشيم"


🌤🌤🌤

 

شخصی از ملانصرالدین پرسید مسلمان به چه کسی میتوان گفت؟

فرمود: مسلمان کسی است که مردم از شر دست و زبان او در امان باشند.

آن شخص گفت: والله کور شوم اگر تا بحال چنین مسلمانی دیده باشم...

🌤🌤🌤


آدم وقتی فقیر میشود خوبیهایش هم حقیر میشوند؛ اما کسی که زر دارد یا زور دارد عیب هایش هم هنر دیده میشوند و چرندیاتش هم حرف حسابی به حساب می آیند...

#علی_شریعتی

🌤🌤🌤

 

اغلب آدمها همیشه همینطورند
اگر کسی را پذیرفتند ،
همه عیوبش را حسن می‌بینند !
و کوچکترین انتقادی بر شخصِ
مورد پسند ایشان وارد نیست !
و اگر از کسی نفرت پیدا کردند ،
از همه خصلت‌های نیکوی او
چشم پوشی می‌کنند !
و عیوب او را بزرگ می‌نمایانند .
در هیچ موردی حد وسط ندارند .

#جرج_اورول
📚 روزهای برمه

🌤🌤🌤

 

درویش و پادشاه

پادشاهی،‌ درویشی را به زندان انداخت.

نیمه شب خواب دید که بی گناه است، پس او را آزاد کرد.

پادشاه گفت حاجتی بخواه.

درویش گفت وقتی خدایی دارم که نیمه شب تو را بیدار می کند تا مرا از بند رها کنی، نامردی است که از دیگری حاجت بخواهم..

🌤🌤🌤

 

ملا نصر الدین سندی داشت که باید قاضی شهر آن را تایید می کرد اما از بخت بد او قاضی هیچ کاری را بدون رشوه انجام نمی داد .

ملا هم آه در بساط نداشت که با قاضی شریک شود و کار تایید سند را به انجام برساند این بود که کوزه ای برداشت و آن را پر از خاک کرد و روی آن عسل ریخت بعد کوزه ی عسل و سند را برداشت و نزد قاضی رفت کوزه را پیشکش کرد و درخواستش را گفت.


قاضی همین که در پوش کوزه را برداشت و عسل را دید بی فوت وقت سند را تایید کرد و هر دو شاد و خندان از هم خداحافطی کردند .

چند روز گذشت قاضی به حیله ی ملانصرالدین پی برد یکی از نزدیکان خود را به خانه ی ملا فرستاد و پیغام داد که در سند اشتباهی شده
ملا به فرستاده قاضی جواب داد از طرف من سلامی گرم به قاضی برسان و بگو اشتباه در سند نیست در کوزه‌ی عسل است

🌤🌤🌤


بی ارزشترین نوع افتخار؛

افتخار به داشتن ویژگی‌هایی است


که خود انسان در داشتنشان هیچ نقشی ندارد

مثل چهره، قد، رنگ چشم، ملیت، ثروت خانوادگي و خیلی چیزهای دیگر....

از چیزایی که خودتان به دست آورده اید حرف بزنید..

مثل: انسانیت، شعور، مهربانی، گذشت، صداقت و .....

آدمی را آدميت لازم است
عود را گر بو نباشد هيزم است...

 

انواع‌دزدی

ی فقط بالا رفتن از دیوار مردم نیست!

✍وقتی پزشکی برای «نفع رساندن» به همکار و رفیق رادیولوژیست خود، بیمار بی خبر از همه جا را به او حواله میکند،
این دزدی است!

✍وقتی راننده تاکسی مسافر شهرستانی ناآشنا را در شهر دور خودش می چرخاند و دو برابر کرایه میگیرد،
این دزدی است!

✍وقتی تعمیرکار ماشین با دست های چرب و چیلی و درحالیکه عرق پیشانی اش را پاک میکند، برای تعویض یک پیچ از شما دویست هزارتومان میگیرد، شما نمیدانید و تشکر هم میکنید، ولی خودش میداند که حق العمل اش پنج هزار تومان است،
این دزدی است!

✍وقتی کارمند مملکت به جای کار، میگوید سیستم قطعه و بازی می‌کند و فیلم دانلود میکند،
این دزدی است!

✍وقتی به جای حل کردن مشکل مردم، مدام وعده میدهید، اعتماد آنها را می دزدید و در ادامه ایمان و دین و باورش هم به خدا کمرنگ میشود،
این دزدی‌ است!

✍وقتی استاد بدون مطالعه وارد کلاس میشود و برای پر کردن وقت کلاس از دانشجوها میخواهد یکی یکی بیایند و کنفرانس! بدهند،
این دزدی است!

✍وقتی کارخانه داری به جای لیمو، اسید سیتریک می ریزد توی شیشه و به اسم آبلمیوی خالص به خلق الله میفروشد،
این دزدی است!

✍وقتی مامور بهداشتی اینها را می بیند و صورتش را آنطرف میکند،
این دزدی است!

✍دزدی فقط جیب بُری توی اتوبوس نیست، دزدها هم همیشه روی دست شان خالکوبی های گنده ندارند و کاپشن خلبانی نمی پوشند!

دزدها میتوانند بوی خوش ادکلن بدهند، ساعت گرانقیمت ببندند، میتوانند لباس مارک دار بپوشند و حرفهای قلمبه سلمبه هم پست کنند و بزنند، اما وقت و عمر مردم را بدزدند!

✍دزدهای تابلودار! دزدهایی که دست و پایشان را خالکوبی اژدها میکنند، به مراتب از دزدهای کت و شلوار پوش و ادکلن زده قابل تحمل ترند!

⚫احساس مسئولیت و وجدان داشته باشیم!
مطمئن باشیم چوب خدا صدا ندارد ..

!دزدی نکنیم تا مملکتمان اصلاح شود!

 

کوه نوردی


در کوهنوردی نکات زير را درنظر بگيريد:

نکته ۱ - کوله پشتی٬ خانه کوچک کوهنورد است.

نکته ۲- قدمهای خود را نسبت به شيبها تنظيم کنيد.

نکته ۳ - کوهنوردی ورزش جمعی است از تک روی پرهيز کنيد.

نکته ۴ - تنها به کوه نرويد .

نکته ۵ - درکوه هيچگاه ندويد .

نکته ۶ - نظم طبيعت را بهم نزنيد .

نکته ۷ - گياهان را به آتش نکشيد.

نکته ۸ - به حيوانات آسيب نرسانيد.

نکته ۹ - آب چشمه ها را آلوده نکنيد .

نکته ۱۰ - هيچگاه کناره چادر آتش درست نکنيد جهت باد را در نظر داشته باشيد

نکته ۱۱ - هميشه مقداری آب و مقداری مواد قندی و نمکی همراه داشته باشيد .

نکته ۱۲ - انرژی خود را تقسيم کنيد يعنی وقتی از کوه برمی گردی احساس خستگی و کوفتگی نکنيد.

نکته ۱۳ - به ستون يک حرکت کنيد در کوهپيمايی همه به ستون يک و پشت سر هم به فاصله يک متر

نکته ۱۴ - در صعود هيچگاه از مسيرهای شنی و بی راهه ها و ريزش سنگها استفاده نکنيد.

نکته ۱۵ - درفرود از شيبها ٬ از شن اسکيها و تخته سنگهای کم شيب تا شيب ۶۰ درجه استفاده ميشود.

نکته ۱۶ - در کوهنوردی اولين اشتباه آخرين اشتباه است يعنی ديگر وجود نداريد که اشتباه بعدی رخ دهد مواظب سلامتی خودتان باشيد .

نکته ۱۷ - هر يک ساعت راهپيمايی پنج دقيقه استراحت کنيدکمی نرمش - کمی تغذيه - کمی آب

نکته ۱۸ - هرگاه درصعود به نفس نفس افتاديد و حتی دهانتان خشگ شده و دچار خستگی زود رس شديد ۱ - تند می رويد ۲ - با دهان نفس می کشيد ۳ - کوله پشتی سنگين دارید و منظم نيست ۴ - با کارهای اضافی يابيهوده انرژيهای زيادی را ازدست داديد ۵ - فاصله پاهای شما زياد است ۶ - درشيبها مستقيم حرکت می کنيد ۷ - آنقدر لباس پوشيده ايد که بدن نمی تواند تنفس کند.

نکته ۱۹- خطرات کوه طوفان - بوران - ساعقه - بهمن - نقاب برفی - چاله برفی - نداشتن امکانات - اطلاع نداشتن ازموقعيت کوه - سرد شدن زودرس بدن - کوه گرفتگی - ورعايت نکردن اصول ايمنی درکوه

نکته ۲۰ - درهوای سرد استراحت نشستن خيلی کم داريم بيشترين استراحتها ايستاده و زمان ٬ يک الا دو دقيقه ايی است .

نکته ۲۱ - نزديک به قله ها هيچگاه شتاب نکنيد ٬ و هميشه جمعی به قله برسيد که بدانيد درجمع کوهنوردی بين افراد ٬ برتری وجود ندارد .

نکته ۲۲ - تشکيل گروه درهر برنامه ؛ مسافرت ؛ گردش ؛ کوهنوردی حتما يک نفر رابه عنوان سرپرست انتخاب و به دستورات و نکته های او عمل کنيد.

نکته ۲۳ - درصعودها سرپرست گروه - مسئول فنی - مسئول تدارکات - مسئول تبليغات - مسئول بهداشت و درمان الزامی است.

نکته 24 - يک پلاستيک جهت جمع آوری آشغالهای خود تا زمان برگشتن به شهرخود الزامی است (اگراين فرهنگ کوهنوردی همه جا رعايت شود مطمئن باشيد هيچگاه کنارچشمه ها - کنارآبشارها - کنار پناهگاه ها ومسيرها وقله ها ٬ آشغالی مشاهده نخواهيدکرد.

کوه نوردی


عوامل مؤثر در راه پیمایی

تعیین روش صحیح راه پیمایی با عوامل متعددی از جمله قدرت جسمی، میزان بار، مسافت و زمان، در ارتباط می باشد. لذا برای راه پیمایی صحیح در مناطق گوناگون نمی توان به روشی واحد و یکسان دست یافت اما عوامل اساسی و مهمی که در راه پیمایی صحیح نقش تعیین کننده ای دارند را می توان به ترتیب زیر بیان کرد:

الف: تعیین سرعت راه پیمایی و درستی آن

ب: اتخاذ روشی که به وسیله آن سرعت راه پیمایی تنظیم و انرژی بدن ذخیره می گردد

ج: استراحتهای لازم در خلال راه پیمایی

الف) سرعت راه پیمایی: توجه به 2 قسمت از بدن که کنترلهای جداگانه ای را بر روی اندامها اعمال می نماید به ما کمک می کنند تا به درستی به سرعت قدم زدن خود پی ببریم. در درجه اول قلب زیرا هرفرد به همان سرعتی می تواند حرکت کند که ضربان قلبش اجازه می دهد. هنگامی که قدم برداشتن مستلزم تلاش زیاد همراه با افزایش ضربان قلب است این امر نشان دهنده این واقعیت است که راه پیمایی زیاد است. دوم ریه ها چون شخص می تواند آن مقدار سرت داشته باشد که ریه هایش اجازه می دهند. مسلماً وقتی که ریه ها با ناامیدی و تلاش زیاد دنبال هوای تازه هستند می توان نتیجه گرفت که سرعت زیاد است. وجود هر یک از نشانهای فوق باعث می شود که از سرعت راه پیمایی بکاهیم. لذا به خاطر ارتباط مستقیم توان پاها در راه پیمایی با میزان ضربان قلب و تنفس ریه ها، معروف است که پاهای کوهنورد قلب دوم او می باشد. سرعت در خلال راه پیمایی متغیر است در شروع راه پیمایی مخصوصاً در صبح ها بهتر است که آهسته حرکت کنیم تا بدن بتواند به خواسته ها آگاهی یافته و هماهنگی در بین فعالیت اعضای مختلف از جمله چشم، پا، ریه و قلب ایجاد گردد.
در شروع راه پیمایی مخصوصاً در صبح ها بهتر است که آهسته حرکت کنیم تا بدن بتواند به خواسته ها آگاهی یافته و هماهنگی در بین فعالیت اعضای مختلف از جمله چشم ، پا، ریه و قلب ایجاد گردد

ب) تنظیم سرعت و ذخیره سازی: برای آشنایی با نحوه حرکت صحیح در شیبها، تصور نمایید که در پایین پلکانی با تعدادی پله ایستاده اید برای شروع زانوهایتان را حتی المقدور به عقب متمایل نموده و مفصل زانو را تا حد امکان باز و در یک راستای مستقیم و عمود بر زمین قرار دهید سپس یک قدم به جلو برداشته و پای عقب را همانگونه راست و به حالت ثابت نگه دارید بعد از قرار دادن پا روی اولین پله پای دیگرتان را حرکت داده و قدم بعدی را بردارید این بار پایی را که روی اولین پله قرار گرفته می باید به حالت راست و ثابت نگه دارید این تعویض پاها می باید در تمام طول راه پیمایی رعایت گردد تا بدین ترتیب سنگینی وزن شما مستقیماً بر روی استخوان ها قرار گرفته و فشارهای حاصل حتی المقدور به زمین منتقل گردد. بدین ترتیب هر یک از پاها در حین قدم براشتن برای لحظه ای فرصت استراحت پیدا می کنند. بهتر است این حرکت را بر روی پله تمرین نموده و سپس آن را در کوه نیز تجربه نمایید. در راه پیمایی گام ها باید به صورت موازی برداشته شود و ابتدا کف پا و سپس پاشنه پا بر روی زمین قرار گیرد.

عضلات پا وظیفه به حرکت درآوردن اهرمها و مفاصل را به عهده دارند و نه تحمل سنگینی و فشار حاصل از وزن بدن، به خاطر همین توجه به اندازه گامها و فاصله آن با زمین در راه پیمایی بسیار مؤثر است. در انجام حرکات ورزشی اندازه های طبیعی بدن نقش به سزایی داشته و به تجربه ثابت شده که اندازه گامهای هر شخص در راه پیمایی برابر با اندازه طبیعی کمر وی می باشد. فاصله گامها از زمین نبایستی از قوزک پا بیشتر باشد چون در غیر این صورت عضلات در هنگام جا به جایی و قدم برداشتن انرژی بیشتری مصرف می کنند و زودتر خسته و ناتوان می شوند. دقت بر مسیر راه پیمایی از طریق چشم بسیار حائز اهمیت است و نمی تواند به صورت یک عادت و عمل عادی درآید.

ح) استراحت در خلال راه پیمایی: در طول ساعات اولیه روز وقتی که هنوز بدن خسته نشده توقفها باید خیلی کم و کوتاه باشد. برای استراحت بهتر است در حالت ایستاده قرار گیرید و با تکیه بر یک درخت یا تخته سنگ کوله را از دوش خود بردارید و روپوشی به تن کنید و تنفس عمیق انجام دهید و در طول ساعات راه پیمایی بدن نیاز به استراحت کامل دارد و در این حال راهپیمایان می توانند در یک جای مناسب نشسته و در حالی که پاها صاف و کشیده بر روی زمین قرار دارد، شخص می تواند خوردنی و نوشیدنی از نوع قندی میل کند.

ژاپن

13ﭼﯿﺰ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ( Japan ﮊﺍﭘﻦ ) ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯿﺪ .

📣 ﮊﺍﭘﻨﯽ ﻫﺎ ﺍﺻﻼً ﭘﺲ ﺍﻧﺪﺍﺯ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
📣 ﺗﻮﺭﻡ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﻣﻌﻤﻮﻟﻦ ﯾﺎ ﺻﻔﺮ ﺍﺳﺖ ﯾﺎ ﻣﻨﻔﯽ ﺍﺳﺖ !
📣 ﺩﺭ ژاپن ﺧﺎﻧﻪ ﻭﯾﻼﯾﯽ ﺑﻪ ﻧﺪﺭﺕ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ !
📣 ﺍﺯ ﮐﺎﺭ ﻣُﺮﺩﻥ ﺩﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﯾﮏ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺍﺳﺖ !
📣 ﺣﻘﻮﻕ ﯾﮏ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﻌﺎﺩﻝ ۷۵۰۰ ﺩﻻﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺍﺳﺖ !
📣 ﺷﮑﺴﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﮏ ﻣﺪﯾﺮ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ !
📣 ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻌﻠﻤﺎﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺩﻟﺴﻮﺯﺗﺮﻧﺪ !
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺗﻌﻄﯿﻠﯽ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
📣 ﺧﺎﻧﻢ ﻫﺎ ﺩﺭ ژاپن ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻋﻤﻮﻣﺎً ﮐﺎﺭﻧﻤﯽ ﮐﻨﻨﺪ !
ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﭘﻮﻝ ﺧﺮﺟﯽ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ.
📣 اﺯ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺳﻮﻡ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ، ﻫﯿﭻ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ !

ﺩﺭ ژاپن ... !!!

ﯾﮏ :
👈 ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﻣﻌﻠﻤﯿﻦ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۱۵ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻣﯽﭘﺮﺩﺍﺯﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺑﺎﻋﺚ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻧﺴﻠﯽ ﻣﺘﻮﺍﺿﻊ ﻭ ﺣﺮﯾﺺ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ .

ﺩﻭ :
👈 ﻫﺮ ﺷﻬﺮﻭﻧﺪ ﮊﺍﭘﻦ ﮐﻪ ﺳﮓ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮐﯿﻒ ﻭ ﮐﯿﺴﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﺎﺻﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻦ ﻓﻀﻮﻻﺕ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﺩ .
ﺣﺮﺻﺸﺎﻥ ﺑﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﺭﺍ ﺳﺮﻟﻮﺣﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﺧﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ .

ﺳﻪ :
👈 ﮐﺎﺭﮔﺮ ﻧﻈﺎﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺘﮕﺮ ﺭﺍ " ﺍﯾﻨﺠﯿﻨﺮ (ﻣﻬﻨﺪﺱ) ﺑﻬﺪﺍﺷﺖ" ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ و ﻣﺎﻫﺎﻧﻪ ۵ ﺍﻟﯽ ۸ ﻫﺰﺍﺭ ﺩلاﺮ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺸﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﺎﺕ ﮐﺘﺒﯽ ﻭ ﺷﻔﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ .

ﭼﻬﺎﺭ :
👈 ﮊﺍﭘﻦ ﻫﯿﭻ ﻣﻨﺒﻊ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ( ﻧﻔﺖ ﻭ ﮔﺎﺯ ﻭ ﺯﻏﺎﻝ ﺳﻨﮓ ﻭ ﻓﻮﻻﺩ ﻭ ﻣﺲ ﻭ ... ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ) ﻭ ﺳﺎﻻﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﻌﺮﺽ ﺻﺪﻫﺎ ﺯﻟﺰﻟﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ؛ ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺎﻋﺚ ﻧﺸﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﻫﺎﯼ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺎﺯﺩﺍﺭﺩ .

ﭘﻨﺞ :
👈 ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎ ﻓﻘﻂ ﻃﯽ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ، ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻫﯿﺮﻭﺷﯿﻤﺎﯼ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺳﻘﻮﻁ ﺑﻤﺐ ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺩ .

ﺷﺶ :
👈 اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺗﻠﻔﻦ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺩﺭ ﻗﻄﺎﺭ، ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻣﺎﮐﻦ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﻠﻤﻪ " ﺑﯽ ﺻﺪﺍ " ﯾﺎ (silent) ﺍﺯ ﮐﻠﻤﻪ " ﺍﺧﻼﻕ" ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .

ﻫﻔﺖ :
👈 ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺩ ﺩﺭﺳﯽ ﺍﻭﻝ ﺗﺎ ﺷﺸﻢ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ (ﮔﺎﻣﯽ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺍﺧﻼﻕ) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺍﺧﻼﻕ ﻭ ﺷﯿﻮﻩ ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ .

ﻫﺸﺖ :
👈 ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮊﺍﭘﻦ ﺍﺯ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﭘﯿﺸﮑﺎﺭ ﻭ ﺧﺪﻣﻪ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﺌﻮﻝ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ .

ﻧﻪ :
👈 ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺍﺑﺘﺪﺍﯾﯽ ﺗﺎ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ " ﻧﺎﮐﺎﻣﯽ " ﻣﺮﺩﻭﺩ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ! ﭼﻮﻥ ﻫﺪﻑ ﺗﺮﺑﯿﺖ، ﻧﻬﺎﺩﯾﻨﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺷﺨﺼﯿﺖ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺗﻌﻠﯿﻢ ﻭ ﺗﻠﻘﯿﻦ .

ﺩﻩ :
👈 ﺩﺭ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻧﯿﺎﺯ ﺧﻮﺩ ﻏﺬﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ ﺩﺭ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﺷﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ ... ﺍﺳﺮﺍﻑ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ .

ﯾﺎﺯﺩﻩ :
👈 ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﺗﺎﺧﯿﺮ ﻗﻄﺎﺭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ﻫﻔﺖ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﺳﺖ . ﻣﺴﻮﻟﯿﻦ ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ، ﺑﺎﺑﺖ ﺍﯾﻦ ﺗﺎﺧﯿﺮ، ﻫﺮ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻌﺬﺭﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ .
ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺭﺯﺵ ﻭﻗﺖ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻗﺘﯽ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻧﺎﭘﺬﯾﺮ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻫﺎ ﺣﺮﯾﺺ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ :
👈 ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺻﺮﻑ ﻏﺬﺍ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺗﻤﯿﺰ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺧﻮﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﺳﯿﺰﺩﻩ :
👈 ﻣﺪﯾﺮ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺷﺪﻥ ﻏﺬﺍ ﺍﺯ ﻏﺬﺍﯼ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺁﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﭙﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ؟
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﺍﯾﻦ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻥ، ﺁﯾﻨﺪﻩ ی ژاپن ﻫﺴﺘﻨﺪ .

ﺍﯾﻨﮑﻪ ﮊﺍﭘﻦ ﮊﺍﭘﻦ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﻧﯿﺴﺖ ...
.
.
.
یکی از رموز فرهنگ ژاپنی ها را در مسیر پیشرفت نشان می دهد : نیازی به دشمنی و درگیری با دیگران نیست .
با رشد و پیشرفت تو، دیگران خود به خود شکست می خورند .
به دیگران کاری نداشته باش؛ کار خودت را درست انجام بده .

فرزند

نصیحت مدیر دانشگاه هلسینکی فنلاند به والدین

 
"بر حذر باشید از اینکه برای فرزندانتان واحد مسکونی بسازید یا منزلی خریداری کنید
یا اینکه زمینی جهت سرمایه گذاری برایشان بخرید یا برایشان در بانک سرمایه گذاری کنید.

اگر دارایی تان زیاد است فرزندانتان را بارور(تقویت) کنید نه اینکه جایی و مکانی را برایشان بارور کنید.

 تمام پول های زیادی تان را برای پیشرفت خودشان صرف کنید. به بهترین مدرسه ها و دانشگاه ها بفرستینشان ، بهترین علوم را به آنها آموزش دهید و برنامه ریزی کنید حداقل دو زبان را یاد بگیرند و اگر امکان داشت سه زبان و یا چهار زبان.

به آنها بفهمانید که موفقیت در زندگی تنها به موفقیت در مدرسه و دانشگاه نیست چرا که پروردگار مان به هر بنده اش نعمتی داده که با دیگری متفاوت است.
خوشبخت کسی است که آن نعمت را کشف کند و  باهوش کسی است که با استعدادش کار کند و موفق کسی است که استعدادش را بکار بگیرد .

پس نعمت ها و استعداد های فرزندانتان را کشف کنید و شکوفا یشان کنید و رشدشان دهید.
و از آنان بخواهید تا از استعداد هایشان استفاده کنند و با کمک آنها بزرگ شوند.
 
پول و ثروت هیچ کاری برای فرزندانتان انجام نخواهد داد  زیرا زمانی که بزرگ شوند و خودشان را پیدا کنند جز پول چیز دیگری همراه آنان نخواهد بود.
خانه ای که تمام عمرتان را صرف ساختنش کرده اید و دارای تان را در آن سرمایه گذاری کرده اید خودشان خواهند توانست با کمترین هزینه و وقت بهتر از آن را بسازند اگر شما پول ها و تلاشتان را در ساختن خودشان و شخصیت شان صرف کنید.

فرزندت را بساز نه اینکه برایش بسازی.
فرزندت را شکوفا و مثمر ثمر گردان نه اینکه برای فرزندان باغ های میوه به ارث بگذاری .

مال و منزل و زمین میراث حقیقی برای فرزندانتان نخواهند بود بلکه خود فرزندان تعلیم دیده میراث حقیقی شما خواهند بود.

جمعیت‌‌کشورها

📝
*جمعیت کشورهای جهان به ترتیب از بیشتر به کمتر*

*( کل جهان ۷٬۲۹۱٬۹۰۰٬۰۰۰ )*

چین ۱٬۳۷۷٬۵۹۰٬۰۰۸
هند ۱٬۲۷۳٬۸۰۰٬۰۰۰
ایالات متحده آمریکا ۳۲۲٬۶۶۰٬۰۰۰
اندونزی ۲۵۸٬۷۰۵٬۰۰۰
برزیل ۲۰۵٬۷۹۰٬۰۰۰
پاکستان ۱۸۷٬۸۹۸٬۰۰۰
نیجریه ۱۸۶٬۹۸۸٬۰۰۰
بنگلادش ۱۶۰٬۰۶۸٬۰۰۰
روسیه ۱۴۶٬۵۴۴٬۷۱۰
ژاپن. ۱۲۶٬۸۱۰٬۰۰۰
مکزیک ۱۲۲،۲۷۳،۵۰۰
فیلیپین ۹۸٬۳۹۳٬۲۰۰
ویتنام ۸۹٬۷۱۰٬۰۰۰
مصر ۸۴٬۵۰۰٬۰۰۰
آلمان ۸۰٬۱۳۲٬۰۰۰
ایران ۷۹٬۳۴۰٬۰۰۰
ترکیه ۷۴٬۹۶۷٬۸۶۴
اتیوپی ۷۳٬۵۰۰٬۰۰۰
جمهوری دموکراتیک کنگو ۶۷٬۸۲۷٬۰۰۰
تایلند ۶۷٬۰۷۰٬۰۰۰
فرانسه ۶۶٬۳۲۰٬۰۰۰
بریتانیا ۶۱٬۷۹۲٬۰۰۰
ایتالیا ۶۰٬۵۴۵٬۹۴۰
میانمار ۵۰٬۴۹۶٬۰۰۰
آفریقای جنوبی ۴۹٬۹۹۱٬۳۰۰
کره جنوبی ۴۸٬۵۰۱٬۰۰۰
کلمبیا ۴۸٬۵۵۸٬۰۰۰
اسپانیا ۴۶٬۱۵۲٬۹۲۵
اوکراین ۴۵٬۷۹۵٬۹۱۱
سودان ۴۳٬۱۹۲٬۰۰۰
تانزانیا ۴۳٬۱۸۷٬۸۲۳
آرژانتین ۴۰٬۰۹۱٬۳۵۹
کنیا ۳۸٬۶۱۰٬۹۷۲
لهستان ۳۸٬۰۹۲٬۰۰۰
کانادا ۳۶٬۳۸۹٬۰۰۰
الجزایر ۳۴٬۳۰۰٬۰۰۰
مراکش ۳۳٬۸۰۳٬۰۰۰
اوگاندا ۳۱٬۸۰۰٬۰۰۰
عراق ۳۱٬۴۶۷٬۰۰۰
ونزوئلا ۳۱٬۴۰۷٬۰۰۰
پرو ۲۹٬۴۶۱٬۹۳۳
افغانستان ۲۹٬۱۱۷٬۰۰۰
نپال ۲۸٬۵۸۴٬۹۷۵
ازبکستان ۲۷٬۷۹۴٬۰۰۰
مالزی ۲۷٬۵۶۵٬۸۲۱
عربستان سعودی ۲۷٬۱۳۶٬۹۷۷
استرالیا ۲۴٬۳۷۷٬۰۰۰
غنا ۲۴٬۲۳۳٬۴۳۱
کره شمالی ۲۳٬۹۹۱٬۰۰۰
سوریه ۲۳٬۵۲۰٬۰۰۰
یمن ۲۲٬۴۹۲٬۰۳۵
موزامبیک ۲۲٬۴۱۶٬۸۸۱
ساحل عاج ۲۱٬۵۷۱٬۰۰۰
رومانی ۲۱٬۴۶۶٬۱۷۴
سریلانکا ۲۰٬۴۱۰٬۰۰۰
ماداگاسکار ۲۰٬۱۴۶٬۰۰۰
کامرون ۱۹٬۴۰۶٬۱۰۰
آنگولا ۱۸٬۹۹۳٬۰۰۰
شیلی ۱۸٬۱۷۹٬۸۸۵
هلند ۱۷٬۰۷۳٬۶۰۰
قزاقستان ۱۶٬۴۳۳٬۰۰۰
بورکینافاسو ۱۵٬۷۳۰٬۹۷۷
مالاوی ۱۵٬۶۹۲٬۰۰۰
نیجر ۱۵٬۲۰۳٬۸۲۲
مالی ۱۴٬۵۱۷٬۱۷۶
گواتمالا ۱۴٬۳۶۱٬۶۶۶
اکوادور ۱۴٬۳۰۶٬۸۷۶
کامبوج ۱۳٬۳۹۵٬۶۸۲
زامبیا ۱۳٬۰۴۶٬۵۰۸
سنگال ۱۲٬۸۶۱٬۰۰۰
زیمبابوه ۱۲٬۶۴۴٬۰۰۰
چاد ۱۱٬۵۰۶٬۰۰۰
یونان ۱۱٬۳۰۶٬۱۸۳
کوبا ۱۱٬۲۳۹٬۲۴۵
بلژیک ۱۰٬۸۲۷٬۲۴۵
پرتغال ۱۰٬۶۳۶٬۸۸۸
جمهوری چک ۱۰٬۵۱۵٬۸۱۸
تونس ۱۰٬۴۳۹٬۶۰۰
بولیوی ۱۰٬۴۲۶٬۱۵۴
رواندا ۱۰٬۴۱۲٬۸۲۰
گینه ۱۰٬۳۲۴٬۰۰۰
هائیتی ۱۰٬۰۸۵٬۲۱۴
مجارستان ۱۰٬۰۱۴٬۳۲۴
جمهوری دومینیکن ۹٬۸۸۴٬۳۷۱
صربستان ۹٬۸۵۶٬۰۰۰
بلاروس ۹٬۴۸۱٬۰۰۰
سوئد ۹٬۴۱۲٬۸۵
سومالی ۹٬۳۵۹٬۰۰۰
جمهوری آذربایجان ۸٬۹۹۷٬۴۰۰
بنین ۸٬۵۱۹٬۰۰۰
بوروندی ۸٬۵۱۹٬۰۰۰
اتریش ۸٬۳۹۶٬۷۶۰
سوئیس ۷٬۷۸۲٬۹۰۰
اسرائیل ۷٬۶۹۷٬۶۰۰
هندوراس ۷٬۶۱۶٬۰۰۰
بلغارستان ۷٬۵۲۸٬۳۲۰
تاجیکستان ۷٬۰۷۵٬۰۰۰
هنگ کنگ ۷٬۰۶۱٬۲۰۰
پاپوآ گینه نو ۶٬۸۸۸٬۰۰۰
توگو ۶٬۷۸۰٬۰۰۰
لیبی ۶٬۵۴۶٬۰۰۰
اردن ۶٬۴۷۲٬۰۰۰
پاراگوئه ۶٬۴۶۰٬۰۰۰
لائوس ۶٬۲۳۰٬۲۰۰
السالوادور ۶٬۱۹۴٬۰۰۰
سیرالئون ۵٬۸۳۶٬۰۰۰
نیکاراگوئه ۵٬۸۲۲٬۰۰۰
دانمارک ۵٬۵۶۰٬۶۲۸
اسلواکی ۵٬۴۳۳٬۳۸۵
قرقیزستان ۵٬۴۱۸٬۳۰۰
اریتره ۵٬۲۲۴٬۰۰۰
ترکمنستان ۵٬۱۷۷٬۰۰۰
سنگاپور ۵٬۰۷۶٬۷۰۰
نروژ ۵٬۰۶۱٬۹۰۰
فنلاند ۵٬۰۵۵٬۰۰۰

امارات متحده عربی ۴٬۷۰۷٬۰۰۰
کاستاریکا ۴٬۵۶۵٬۵۳۸
جمهوری آفریقای مرکزی ۴٬۵۰۶٬۰۰۰
جمهوری ایرلند ۴٬۴۷۰٬۷۰۰
گرجستان ۴٬۴۳۶٬۰۰۰
کرواسی ۴٬۴۳۵٬۰۵۶
نیوزیلند ۴٬۲۶۰٬۰۰۰
لبنان ۴٬۲۵۵٬۰۰۰
لیبریا ۴٬۱۰۲٬۰۰۰
فلسطین ۳٬۹۳۵٬۲۴۹
بوسنی و هرزگوین ۳٬۸۴۳٬۱۲۶
جمهوری کنگو ۳٬۷۵۹٬۰۰۰
پورتوریکو ۳٬۷۲۵٬۷۸۹
مولداوی ۳٬۵۶۳٬۸۰۰
پاناما ۳٬۴۰۵٬۸۱۳
موریتانی ۳٬۳۶۶٬۰۰۰
اروگويه ۳٬۳۵۶٬۵۸۴
ارمنستان ۳٬۲۵۴٬۳۰۰
لیتوانی ۳٬۲۴۹٬۴۰۰
آلبانی ۳٬۱۹۵٬۰۰۰
کویت ۳٬۰۵۱٬۰۰۰
مغولستان ۳٬۰۴۸٬۵۰۰
جامائیکا ۲٬۷۳۰٬۰۰۰
عمان ۲٬۶۹۴٬۰۹۴
لتونی ۲٬۲۲۹٬۵۰۰
نامیبیا ۲٬۲۱۲٬۰۰۰
لسوتو ۲٬۰۸۴٬۰۰۰
اسلوونی ۲٬۰۴۸٬۹۵۱
جمهوری مقدونیه ۲٬۰۴۸٬۶۲۰
بوتسوانا ۱٬۸۰۰٬۰۹۸
گامبیا ۱٬۷۵۱٬۰۰۰
قطر ۱٬۶۹۶٬۵۶۳
گینه بیسائو ۱٬۶۴۷٬۰۰۰
گابون ۱٬۵۰۱٬۰۰۰
استونی ۱٬۳۴۰٬۱۲۷
ترینیداد و توباگو ۱٬۳۱۷٬۷۱۴
موریس ۱٬۲۸۰٬۹۲۵
سوازیلند ۱٬۲۰۲٬۰۰۰
تیمور شرقی ۱٬۱۷۱٬۰۰۰
جیبوتی ۸۷۹٬۰۰۰
فیجی ۸۵۴٬۰۰۰
بحرین ۸۰۷٬۰۰۰
قبرس ۸۰۱٬۸۵۱
گویان ۷۸۴٬۸۹۴
پادشاهی بوتان ۶۹۵٬۸۲۲
گینه استوائی ۶۹۳٬۰۰۰
کومور ۶۹۱٬۰۰۰
مونته نگرو ۶۴۱٬۹۶۶
ماکائو ۵۴۲٬۲۰۰
جزایر سلیمان ۵۳۰٬۶۶۹
صحرای غربی ۵۳۰٬۰۰۰
سورینام ۵۲۴٬۰۰۰
لوکزامبورگ ۵۰۲٬۱۰۰
کیپ ورد ۴۱۹٬۵۷۵
مالت ۴۱۶٬۳۳۳
برونئی ۴۰۷٬۰۰۰
باهاما ۳۵۳٬۶۵۸
بلیز ۳۳۳٬۲۰۰
ایسلند ۳۱۸٬۴۵۲
مالدیو ۳۱۷٬۲۸۰
باربادوس ۲۵۷٬۰۰۰
وانواتو ۲۴۶٬۰۰۰
ساموآ ۱۸۷٬۰۰۰
گوآم ۱۸۰٬۰۰۰
سنت لوسیا ۱۷۴٬۰۰۰
سائوتومه و پرنسیپ ۱۶۵٬۰۰۰
کوراسائو ۱۴۲٬۱۸۰
سنت وینسنت و گرنادین ها ۱۰۹٬۰۰۰
جزایر ویرجین ایالات متحده ۱۰۹٬۰۰۰
آروبا ۱۰۷٬۰۰۰
گرنادا ۱۰۴٬۰۰۰
تونگا ۱۰۴٬۰۰۰
ایالات فدرال میکرونزی ۱۰۲٬۶۲۴
کیریباتی ۱۰۰٬۰۰۰
جرسی ۹۲٬۰۰۰
آنتیگوا و باربودا ۸۹٬۰۰۰
جزایر ماریانای شمالی ۸۸٬۰۰۰
سیشل ۸۶٬۵۲۵
آندورا ۸۴٬۰۸۲
جزیره من ۸۰٬۰۰۰
ساموای آمریکا ۶۹٬۰۰۰
دومینیکا ۶۷٬۰۰۰
برمودا ۶۴٬۵۶۶
گرنزی ۶۲٬۲۷۴
جزایر کیمن ۵۷٬۰۰۰
گرینلند ۵۶٬۳۰۵
جزایر مارشال ۵۴٬۳۰۵
سنت کیتس ونویس ۵۲٬۰۰۰
اوستیای جنوبی ۵۱٬۵۴۷
جزایر فارو ۴۸٬۴۵۶
سنت مارتین ۳۷٬۴۲۹
لیختن اشتاین ۳۷٬۱۳۲
موناکو ۳۶٬۹۵۰
سن مارینو ۳۳٬۶۹۸
جزایر تورکس و کایکوس ۳۱٬۴۵۸
جبل طارق ۳۰٬۰۰۱
جزایر ویرجین انگلستان ۲۹٬۵۳۷
جزایر آلند ۲۸٬۵۰۲
جزایر کارائیب هلند ۲۳٬۲۹۶
پالائو ۲۰٬۹۰۱
جزایر کوک ۱۴٬۹۷۴
آنگویلا ۱۳٬۴۵۲
والیس وفوتونا ۱٬۱۳۵
تووالوا ۱۱٬۳۲۳
نائوروا ۱۰٬۰۸۴
سنت بارثلمی ۸٬۹۳۸
سنت پیروماژلان ۶٬۰۸۱
مونتسرات ۴٬۹۲۲
سینت هلینا ۴٬۰۰۰
جزایر فالکلند ۳٬۰۰۰
سوالباردو یان ماین ۲٬۶۵۵
جزیره نورفولک ۲٬۳۰۲
جزیره کریسمس ۲٬۰۷۲
نیووی ۱٬۶۱۳
توکلائو ۱٬۴۱۱
واتیکان ۸۳۹
جزایر پیت کوکوس ۵۹۶
جزایر پیت کرن ۵۶۰
📝

سلامتی

👇
● *آب گرم با معده خالی!*
ک
*موضوع مهم: ای کاش بتوانم این مطالب را به همه انسانها برسانم:*

یکی از متخصصین قلب میگوید اگر هر کسی که این نامه بدستش میرسد به کسانی که میشناسد بفرستد پس باعث نجات زندگی انسان می شود!

درمان با آب گرم! باورتان نميشود
اتحاد بیماریهای ژاپنی آخرین تجربه درمان با آب که نتایج صد درصد برای بیماریهای زیر را دارد منتشر کرد:

سردرد شدید. فشار خون. کم خونی. درد مفاصل. فلج. ضربان شدید یا تند قلب. صرع. چربی. سرفه. التهاب حلق. آسم.سل. التهاب شرایین. و هر مرضی که به مجاری ادرار مربوط میشود. زیادی ترشح اسید و التهاب معده. کم اشتهایی..

و هر مرضی که به چشم و گوش و حنجره مربوط میشود..

طریقه درمان با آبی که بجوش آمده
هر روز صبح زود از خواب بیدار شو و 4 لیوان آب با معده خالی بخور 160 میلی. و آب باید گرم باشد ولی نه آنقدر که زبان را بسوزاند ولی ولرم نزدیک به گرم باشد
و تا 45 دقیقه بعد هیچگونه غذایی نخورید..

و پس از هر وعده غذا تا 2 ساعت آب نخورید! بعضی از افراد یا مریضها در اوایل برای نوشیدن 4 لیوان در یک وقت مشکل دارند میتوانند کمتر آب بنوشند و یواش یواش به 4 لیوان برسد!

نتایج درمان با آب برای امراض زیر در مدت معین زیر ثابت شده:
مرض قند 30 روز
فشار خون 30 روز
مشکلات معده 10 روز
انواع سرطان 9 ماه
سل و التهاب شرائین 6 ماه
کم غذایی 10 روز
مشکلات مجاری ادرار 10 روز
مشکلات بینی و گوش و حنجره 20 روز
مشکلات عادت ماهیانه 15 روز
مشکلات قلب و انواع آن 30 روز
سردرد شدید 3 روز
کم خونی 30 روز
چربی 4 ماه
صرع و فلج 9 ماه
مشکلات دستگاه تنفسی 4 ماه!


*آب یخ!*

ابو علی سینا:

اگه آب یخ شما را در جوانی بیمار نکند در میانسالی شما را سخت بیمار خواهد کرد.

آب یخ باعث چسبیدن چربی دور عروق قلب شده و عامل انسداد 4 رگ اصلی قلب و سکته یا ایست قلبی میشه!

شاید شنیده باشید افراد جوانی که ایست قلبی میکنن و از دنیا میرند، علت اصلی این اتفاق بد نوشیدن آب یخه!

آب یخ اولین و بزرگترین علت سیروز کبد و نابودی کبد محسوب میشه چون آب یخ باعث چسبیدن چربی دور جداره کبد میشه..

متاسفانه بالای 90 در صد کسانی که در انتظار پیوند کبد هستن قبلش به نوشیدن آب خیلی خنک عادت داشتند!

در کل نوشیدن آب یخ باعث از کار افتادن لوزالمعده و بیماری دیابت میشه!

آب یخ باعث از بین رفتن عاج روده و معده شده و موجب سرطان دستگاه گوارش میشه..

برای دوستان خود ارسال کنید تا کسانی را که دوستشان داریم را از مرگ نجات بدهیم...

🥀 *

تقسیم‌شتر

شخصی در حال مرگ بود و قبل از مرگش او وصیت کرد:
من ۱۷ شتر و ۳ فرزند  دارم

شتران مرا طوری تقسیم کنید که بزرگترین فرزندم نصف انها را و فرزند دومم یک سوم انها را و فرزند کوچکم یک نهم مجموع شتران را به ارث ببرند

وقتی که بستگانش بعد از مرگ او این وصیت نامه را مطالعه کردند متحیر شدند و به یکدیگر گفتند ما چطور می توانیم این ۱۷ شتر را به این ترتیب تقسیم کنیم؟
و بعد از فکر کردن زیاد به این نتیجه رسیدند که تنها یک مرد در عربستان می تواند به انها کمک کند.

بنابراین انها به نزد امام علی ( ع ) رفتند تا مشکل خود را مطرح کنند.

حضرت فرمود: رضایت میدهید که من شترم را به شتران شما اضافه کنم آنگاه تقسیم بنمایم؟ گفتند: چگونه رضایت نمی دهیم.هر کسی دوست دارد یک شتر اضافی تر داشته باشد .

پس شتر خویش را به شتران اضافه نمود و به فرزند بزرگ که سهمش نصف شتران بود، نه شتر داد (۹=۲÷۱۸) . به فرزند دوم که سهمش ثلث شتران بود، شش شتر داد (۶=۳÷۱۸) و به فرزند سوم که سهم او یک نهم بود، دو شتر داد (۲=۹÷۱۸) .

و در اخر یک شتر باقی ماند که همان شتر حضرت بود.(۱۷=۹+۶+۲) .

تصمیم سازی و قضاوت درست از ویژگی های ضروری یک مدیر توانمند می باشد

پزشکی

▂▃▄▅▆▇█▓▒░░▒▓█▇▆▅▄▃▂:
حتمأ بخوانید و برای عزیزانتان به اشتراک بگذارید

در همایش هنر و سلامت
دکترعلویان رئیس انجمن هپاتیت
در بخش سخنرانی این ۲۰عادت غذایی را باعث سلامتی و عدم ابتلا به دیابت ، سکته قلبی و کبد چرب برشمردند ..
۱- چای را اندکی سرد بنوشید تا سرطان مری نگیرید .
۲- قندهای قندان را ریزتر کنید .
۳- هیچ وعده غذایی را حذف نکنید .
۴- از گیاهخوار شدن صرف نظر کنید بدن به مواد گوشت نیازمند است .
۵- با سیر و پیاز به شدت دوست باشید .
۶- آب فراوان بنوشید .
۷- چیپس را دشمن خود بدانید .
۸- غذا را به خوبی بجوید .
۹- ماست کم چرب و شیر را فراموش نکنید .
۱۰- گوجه فرنگی را دوست خوب خود بدانید.
۱۱- برنج را آبکش نکنید .
۱۲-با سوسیس و کالباس سرسنگین باشید .
۱۳- با نوشابه قهر کنید.
۱۴- نان سبوس دار میل کنید .
۱۵- دیر شام نخورید.
۱۶- مصرف ماهی را جدی بگیرید.
۱۷- به یکدیگر برای خوردن شام بیش از حد تعارف نکنید .
۱۸- کافیست هر روز نیم ساعت پیاده روی کنید .
۱۹- میوه فراوان بخورید .
۲۰- به خوردن سبزیجات عادت کنید .
با انتشار این پیام در هفته سلامت
به بهبود سلامتی هموطنان کمک کنیم. سالم و تندرست باشید

دلایلی که باعث می شود همیشه خسته باشید:*

🔹صبحانه کامل نمی خورید

🔹آب کافی مصرف نمی کنید

🔹آهن کافی مصرف نمی کنید

🔹 بیش از اندازه کار میکنید

🔹 تیروئید کم کار دارید


▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

نه قانون برای سلامتی بیشتر که خیلی از ما نسبت به آن بی توجه هستیم

❗گوشت کمتر، سبزیجات بیشتر.
❗نمک کمتر، سرکه بیشتر.
❗شکر کمتر، میوه بیشتر.
❗غذا کمتر، جویدن بیشتر.
❗حرف زدن کمتر، عمل بیشتر.
❗حرص کمتر، بخشش بیشتر.
❗نگرانی کمتر، خواب بیشتر
❗رانندگی کمتر، پیاده روی بیشتر.
❗عصبانیت کمتر، خنده بیشتر


▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

درمان التهاب مفاصل

یکی از مهم‌ترین مواد غذایی کاهش‌دهنده التهاب مفاصل، شیر کم‌چرب یا فاقد چربی است که پیشرفت آرتروز در زانو زنان را کاهش می‌دهد.


▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

❌ارزان ترین راه برای جلوگیری از ابتلا به واریس شستن پاها با آب سرد است.
❌پس از اتمام کار روزانه پاهایتان راپنج دقیقه در تشت آب سرد قرار دهید و ماساژ دهید.


▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

پنج راه برای کاهش بی حوصلگی
1- مصرف سیب
2- مصرف برگه آلو
3- مصرف چای سبز
4-مصرف آب لیمو و عسل
5- مصرف آب هویج و سیب


▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

چهار صبحانه برای زیبایی پوست

✨شیر : ضد چروک
✨چای سبز: کاهش جوش
✨تخم مرغ پخته : جلوگیری از افتادگی پوست
✨املت گوجه : روشن کننده ی پوست

▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

عوارض نفس کشیدن از دهان
افزایش پوسیدگی دندان‌ها،
خشکی دهان
، خشکی لب‌ها،
التهاب و بیماری‌های لثه،
بوی بد دهان
و اثر سوء روی فرم فک‌ها
و صورت مي باشد.

▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

خوابيدن برروى شكم به گردنتان آسيب ميزند
وقتى شما روى شكم ميخوابيد يك فشار ناروا بربالاتنه خود مى آوريد
وبا چرخاندن گردن دراين حالت دچار گرفتگى عضلات و كمردرد ميشويد.

▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

🔰 طبع ماست سرد و تر است.

✅برای جلوگیری از سردی و خواب آلودگی،
ماست را همراه:
🔺فلفل
▫پونه
▫نعناع
🔻ادویه جات گرم مصرف کنید

▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

🍳 یکبار در هفته املت بخورید
🔻تقویت مغز
🔻افزایش ضخامت مو
🔻جلوگیری از پوکی استخوان

▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

هفت تا از قوی ترین چیزهایی
که باعث تقویت سیستم دفاعی بدن و مقاومت در برابر بیماریها میشوند:
انار
ماست
سیر
پیاز
چای سبز
کدو
بروكلی
▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

سه چیز که جسم را بیمار میکند :
1) زیاد حرف زدن
2) زیاد خوابیدن
3) زیاد خوردن

▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂
چهار چیز که جسم را نابود میکند :
1) غم
2) ناراحتی
3) گرسنگی
4) بی خوابی

▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

چهار چیز که صورت را نورانی میکند :
1) تقوا
2) وفا
3) بخشندگی
4) جوانمردی

▂▃▄▅▇█▓▒░پزشکے░▒▓█▆▅▄▃▂

 


🍁☕

💕

افسانه

"رستم" 700 سال عمر کرد
"افسانه" است!!
"نــوح" 950 سال عمر کرد
"حقیقت" است!!

"کــاوه" ضحاک را از مـیـان برد
"افسانه" است!!
"موسی" فرعون را از میان برد
"حقیقت" است!!

از دوش "ضحاک" مـار رویید
"افسانه" است!!
عـصـای "مـوسـی" اژدهـا شد
"حقیقت" است!!

" کیکاووس" بــا عقاب‌ها پرواز کرد
"افسانه" است!!
"سلیمان" بر قالی پرنده پرواز کرد
"حقیقت" است!!

"رستم" دیو سپید را شکست داد
"افسانه" است!!
"داوود" جــالــوت را شکست داد
"حقیقت" است!!

"زال" توسط سیمرغ پرورش یافت
"افسانه" است!!
"یونس" در شکم نهنگ زندگی کرد
"حقیقت" است!!

"بـیـژن" مدتی درون چـاه زندگی کرد
"افسانه" است!!
"یوسف" مدتی درون چاه زندگی کرد
"حقیقت" است!!

"داراب" در سبدی روی آب پیدا شد
"افسانه" است!!
"موسی" در سبدی روی آب پیدا شد
"حقیقت" است!!

"سیاوش" به سلامت از آتش گذشت
"افسانه" است!!
"ابراهیم" به سلامت از آتش گذشت
"حقیقت" است!!

"فریدون" و یارانش از دجله گذشتند
"افسانه" است!!
"موسی" و یارانش از نیل گذشتند
"حقیقت" است!!

"آرش" با کمان مرز ایران را تعیین کرد
"افسانه" است!!
"نوح" حیواناتش را سوار کشتی کرد
"حقیقت" است!!

"سیاوش" از وسوسۀ نامادری گریخت
"افسانه" است!!
"یوسف" از وسوسۀ نامادری گریخت
"حقیقت" است!!


به راستی،
چرا آنچه به نفع "باور دینی" مردم است "معجزه و حقیقت" محسوب می‌شود؟؟!!
اما آنچه مربوط به "تمدن" ماست "افسانه و خرافات" است؟؟

اشک

سوال:
چرا خداوند آب دهان را شیرین. و اشک چشم را شور و آب گوش را تلخ و آب بینی را خنک قرار داده است؟؟؟؟؟

جواب


امام صادق (ع)میفرمایند:
آب دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن لذت ببرد.


آب چشم شور است برای محفوظ نگه داشتن پیه چشم زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شدوفایده دیگرآن ضد عفونی کردن چشم است.

اما آب گوش و رطوبتش تلخ است برای جلوگیری ورود حشرات ریزکه به خاطر تلخی نمیتوانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند.

آب بینی هم خنک است به خاطر سالم ماندن مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود زیرا اگر آب بینی گرم بود باعث جاری شدن مغز به داخل بینی میگردید.
اللّه اکبر
خدا بزرگتر است از آنچه در تصور ماست.
هنگام به دنیا آمدن در گوشمان اذان می خوانند ولی نمازی نمی خوانند!
هنگام مرگ برایمان فقط نماز میخوانند...
بدون اذان ...
اذان هنگام تولد برای نمازی است که هنگام مرگ می خوانند...
چقدر کوتاهست این زندگی...
به فاصله یک اذان تا نماز .

به خیلی چیزا باید فکر کرد و عمیق شد...
قدر با هم بودن را بدانیم ...
این متن تنمو لرزوند..

درموردمرگ

😔آیا میدانید بعد از فوت شخص رشد موها تا چندین ماه متوقف نمیشود؟.
آيا ميدانيد بعد از فوت تنها قسمت چپ مغز تا هفت دقیقه زنده میماند و تمام گذشته خود را بصورت یک خواب مرور میکند!...
لا حول ولا قوة إلا بالله.
ایامیدانید پس ازمرگ تنها عضوی که تا ۳ روز زنده است گوش هست به همین علت هنگام مرگ تلقیین خوانده میشود ، سبحان الله
آیامیدانیدملک الموت حضرت عزرائیل؛در شبانه روز 360بار به تو نگاه میکند؛
آیا میدانید که حضرت عزرائیل روزی۵بار وارد خانه شما میشود و به دیوار تکیه میدهد؟؟
و منتظر امر خداوند است برای قبض روحت؛پس سعی کن هنگامی که تو را تحت نظر دارد مرتکب معصیت نشوی؛در غیر این صورت چگونه با خداوند متعال تقابل خواهی کرد! حالا اگر سه بار استغفار کرده و این پیام رو به دیگران بفرستی عرض چند دقیقه میلیونها شخص استغفار میکنند ؛که مسبب خیرش تو هستی؛و این عمل باعث
خشنودی خداوند میباشد!

+ مطمئنا شیطون نميذاره این پستو کپی کنی

اللّهم صلِّ علی محمدوآل محمّد
6راه آسان برای بدست آوردن ثواب بعد از مرگ:
۱- به شخصی یک قرآن هدیه کن؛ هرگاه تلاوت کرد ثوابش به تو میرسد.
۲- به یک شفاخانه یک ویلچر هدیه کن. هر مریضی استفاده کرد ثوابش به تو میرسد.
۳- در تعمیر مسجد شرکت کن.
۴- در جای پر ازدحام، آب سردکن بگذار. هرکس آب بنوشد ثوابش به تو می رسد.
۵- یک درخت یا نهال بکار؛
هر انسان یا حیوان استفاده کند ثوابش به تو میرسد.
۶- از همه آسان تر، این مطلب را به اشتراک بگذار، هرکس عمل کرد ثوابش به تو میرسد. 🔦🔦🔦🔦🔦🔦🔦🔦🔦🔦
🔑 از اشك سه كس بترس:
1-اشك يتيم
2-اشك مظلوم
3-اشك پدر ومادر

 

لیمو

تاج الدینی:
🍋لیموی معجزه گر🍋

ﻟﻄﻔﺎﺑﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭﺁﺷ
ﻟﯿﻤﻮ ﺗﺮﺵ ﻣﺤﺼﻮﻟﯽ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﮔﺮ ﺩﺭ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺳﻠﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ ﺍﺳﺖ ، ﻭ 10,000 ﺑﺎﺭﻗﻮﯾﺘﺮ ﺍﺯ ﺷﯿﻤﯽ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﻋﻤﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﭼﺮﺍ ﻣﺎ ﭼﯿﺰﯼ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯿﻢ؟ ﺯﯾﺮﺍﺁﺯﻣﺎﯾﺸﮕﺎﻩ
ﻫﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺗﺮﮐﯿﺒﺎﺕ ﺁﻥ ﺳﻮﺩ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﮐﺴﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ
ﺍﯾﻨﮏ ﺷﻤﺎ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪ ﺧﻮﺩ ﮐﻤﮏ ﮐﻨﯿﺪ ، ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﺋﯿﺪ ﮐﻪﺁﺏ ﻟﯿﻤﻮ ﺗﺮﺵ ﺩﺭ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﺍﺯ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪ ﺍﺳﺖ.ﻃﻌﻢ ﺁﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺷﺎﯾﻨﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻋﻮﺍﺭﺽ ﺟﺎﻧﺒﯽ ﺷﯿﻤﯽ ﺩﺭﻣﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ.ﺍﮔﺮ میﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ ﻟﯿﻤﻮ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﺎ ﭘﺎﺳﯿﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﮑﺎﺭﯾﺪ .
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺍﺛﺮ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﺯ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ
ﺣﻔﻆ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﺭﻭﺳﺎﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﻄﺮﻧﯿﺎﻓﺘﺪ.

ﻟﯿﻤﻮ ﺗﺮﺵ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻫﺎﯼ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﻣﺼﺮﻑ ﻧﻤﻮﺩ. ﻗﺴﻤﺖ ﮔﻮﺷﺘﯽﺁﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﯾﺎ ﺁﺏ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺼﺮﻑ ﻧﻤﻮﺩ ، ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺷﺮﺑﺖ ﻭ ﯾﺎ ﺻﻮﺭت ﺩﯾﮕﺮ.ﺟﺎﻟﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﺧﺎﺻﯿﺖ ﺁﻥ ﺍﺛﺮﺵ ﺑﺮﺭﻭﯼ ﮐﯿﺴﺖ ﻫﺎ ﻭ ﺗﻮﻣﻮﺭﻫﺎﺳﺖ . ﺛﺎﺑﺖ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮔﯿﺎﻩ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺍﺳﺖ.ﻫﻤﺠﻨﯿﻦ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺿﺪ ﻗﺎﺭﭺﻭ ﻋﻔﻮﻧﺖ ﻫﺎ ﻭ ﮐﺮﻡ ﻫﺎ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ . ﻓﺸﺎﺭ ﺧﻮﻥ ﺑﺎﻻ ﺭﺍ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺿﺪ ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﯽ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻭ ﺍﺧﺘﻼﻻﺕ ﻋﺼﺒﯽ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﻣﻨﺒﻊ ﭼﻨﯿﻦﺍﻃﻼﻋﺎﺗﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭﺟﺎﻟﺐ ﺍﺳﺖ ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺩﺍﺭﻭ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ .ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺩﺍﺭﻭﯾﯽ ﻓﺎﺵ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﺎﺕ ﺁﺯﻣﺎﯾﺸﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪﺍﺯﺳﺎﻝ 1970 ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﻟﯿﻤﻮ ﺗﺮﺵ ﺳﻠﻮﻝ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﻃﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺩﺭ 12 ﻧﻮﻉ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺍﺯﺟﻤﻠﻪ ﺳﺮﻃﺎﻥ ﺭﻭﺩﻩ ، ﺳﯿﻨﻪ ، ﭘﺮﻭﺳﺘﺎﺕ ، ﺭﯾﻪ ﻭ ﭘﺎﻧﮑﺮﺍﺱ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.ﻭﺍﺳﻪ ﻫﺮﮐﯽ ﻣﺜﻞ من ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺑﻔﺮست. 🍋🍋🍋🍋

همين الان اين پست در هر گروهي كه هستين نشر کنید

حدیث

بیست حدیث کوتاه و جملات قصار از امیر المومنین علیه السلام در کتاب غرر الحکم تالیف مرحوم عبد الواحد آمدی (۳۶)

(٧٠١) الجَهْلُ مَعْدِنُ الشَّرِّ
نادانی، چشمه زشتی است.

(٧٠٢) الشِّبَعُ یُفْسِدُ الوَرَعَ
سیری، پارسایی را تباه کند.

(٧٠٣) الشَّرَهُ أَوَّلُ الطَّمَعِ
آزمندی، ریشه طمع است.

(٧٠٤) الإِنْفِرٰادُ رٰاحَةُ المُتَعبِّدینَ
تنهایی، آسایش عبادت کنندگان است.

(٧٠٥) الزُّهْدُ سَّجِیَةُ المُخْلِصِینَ
پارسایی، روش مخلصین است.

(٧٠٦) الشَّوْقُ شِیمَةُ المُوقِنِینَ
شوق، روش اهل یقین است.

(٧٠٧) الخَوْفُ جِلْبٰابُ العَـٰارِفِینَ
ترس از خدا، جامه عارفان است.

(٧٠٨) الفِکْرُ نُزْهَةُ المُتَّقِینَ
اندیشه، تفریح پرهیزکاران است.

(٧٠٩) السَّهَرُ رَوْضَةُ المُشْتٰاقِینَ
شب بیداری، بوستان عاشقان است.

(٧١٠) الْإِخْلٰاصُ عِبٰادَةُ المُقَرَّبِینَ
اخلاص، عبادت نزدیکان به خدا است.

(٧١١) الوَجَلُ شِعٰارُ المُؤْمِنِینَ
ترس از خدا، رفتار مومنان است.

(٧١٢) البُکٰآءُ سَجِیَّةُ المُشْفِقِینَ
گریه [از خوف خدا]، خوی دلباختگان است.

(٧١٣) الذِّکْرُ لَذَّةُ المُحِبِّینَ
یاد خدا، لذت و عیش دوستداران خداست.

(٧١٤) الهَویٰ آفَةُ الْأَلْبَـٰابِ
هوس، آفت عقل‌ها است.

(٧١٥) الأِعْجٰابُ ضِدُّ الصَّوٰابِ
خودنمایی، ضد درستی است.

(٧١٦) العَقْلُ حِفْظُ التَّجٰارُبِ
خرد، حفظ تجربه‌ها است.

(٧١٧) الصَّدِقُ أَقْرَبُ الأَقٰارِبِ
دوست، نزدیک‌ترین خویشاوند است.

(٧١٨) المَرْءُ أَحْفَظُ لِسِرِّهِ
آدمی، راز خویش را نگهدارنده‌تر است.

(٧١٩) الحَرِیصُ مَتْعُوبٌ فِیمٰا یَضُرُّهُ
حریص خسته چیزی است که به او زیان رساند.

(٧٢٠) العٰاقِلُ یَضَعُ نَفْسَهُ فَیَرْ تَفِعُ
خردمند، نفس را خوار کند آنگاه بزرگ گردد.

داستان‌مذهبی

سه برادر مردی را نزد حضرت علی علیه السلام آوردند و گفتند اين مرد پدرمان را کشته است.😵

👤امام علی (علیه السلام) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟

آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم. يکی از شترهايم شروع به خوردن درختی از باغ پدر اينها کرد پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد، و من هم همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان زدم و او مرد.🐫🐪🐫

✨امام علی (علیه السلام)فرمودند: حد را بر تو اجرا مي کنم. آن مرد گفت: سه روز به من مهلت بدهيد.
پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی به جا گذاشته پس اگر مرا بکشيد آن گنج تباه مي شود، و برادرم هم بعد از من تباه مي شود.🚶🏻🏃🏻🚶🏻

📝 اميرالمومنین (علیه السلام) فرمودند: چه کسی ضمانت تو را مي کند؟

آن مرد به مردم نگاه کرد و گفت اين مرد.

اميرالمومنين (علیه السلام) فرمودند: ای ابوذر آيا ضمانت اين مرد را مي کنی؟

ابوذر عرض کرد: بله اميرالمومنين

فرمود: تو او را نمي شناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا مي کنم!

ابوذر عرض کرد: من ضمانتش مي کنم يا اميرالمومنين.

💭آن مرد رفت . و روز اول و دوم و سوم سپری شد...و همه مردم نگران ابوذر بودند که بر او حد اجرا نشود...سرانجام آن مرد اندکی قبل از اذان مغرب آمد و در حاليکه خيلی خسته بود، به نزد اميرالمومنين (علیه السلام) آمد وعرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون تسلیم فرمان شما هستم تا بر من حد را جاری کنی.

❓❔ امام علی (علیه السلام) فرمودند: چه چيزی باعث شد تا برگردی درحاليکه مي توانستی فرار کنی؟

✨✨ آن مرد گفت: ترسيدم که "وفای به عهد" از بين مردم برود.

❓اميرالمومنين(علیه السلام) از ابوذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟

✨✨ ابوذر گفت: ترسيدم که "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم برود.

پسران مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از قصاص او گذشتيم... اميرالمومنين (علیه السلام) فرمود: چرا؟

✨✨ گفتند: مي ترسيم که "بخشش و گذشت" از بين مردم برود.

💧و اما من
اين پيام را برای شما فرستادم تا "دعوت به خير" از ميان مردم نرود.

👈🏻 حالا نوبت شماست که بعد از خواندن این داستان آن را برای دیگران نقل کنید و در صورت امکان برای دوستانتان ارسال کنید تا "نشر و پخش فضایل مولای مان" از میان ما نرود.
🍀🌹🍀🌹

سوال‌دینی

🌹 *لطفاً مطالعه بفرمائید تا ان شاالله اطلاعات دینی و مذهبی شما سروران که تکمیل است کاملتر گردد*👇

*بهشت كجاست؟؟؟*
بالاي هفت آسمان و جدا از هفت آسمان.چون آسمان روز قيامت از بين ميرود اما بهشت جاويدان است و سقف بهشت عرش پرودگار است.

________________________
*جهنم كجاست؟؟؟*
مركز آن طبقه هفتم زمين است،در جايي به نام سجين.جهنم كنار بهشت نيست كه بعضي ها ميپندارند.
زميني كه بر روي آن زندكي ميكنيم زمين اول است و شش زمين ديگر وجود دارد كه زير زميني است كه بر روي آن زندگي ميكنيم.
______________________
*سدره المنتهي چیست؟؟*
درختي بزرك و سترگ كه ريشه هاي آن در آسمان ششم است و به آسمان هفتم نيز ادامه دارد.برگ هايي همانند گوش فيل.
اين درخت بيرون از بهشت واقع شده كه پيامبر(ص) جبرئیل را در كنار اين درخت به صورت حقيقي و و واقعي رويت كرد.بار قبل هم جبرئیل را در مكه در مكاني به نام اجياد ديده بود.
_______________________
*حورالعين چه کسانی هستند؟؟*
زنان مومنان در بهشت ،نه از انسان نه از ملا ئکه و نه از جن..اگر يكي از اين زن ها به زمين دنيا نگاه كند، مابين مشرق و مغرب را روشن ميكند.
_______________________
*الولدان المخلدون چه کسانی هستند*
خدمتكاران اهل بهشت،نه انس نه جن و نه ملائک،پايين ترين درجه اهل بهشت ده هزار تعداد از اين خدمتكاران را دارند.
________________________
*اعراف کجاست*
ديوار بلندي است براي مسلماناني كه خوبي و بدي شان مساوي است،مدتي در كنار آن ديوار ميخورند و مي آشامند و سپس وارد بهشت ميشوند.
________________________
*مدت زمان روز قيامت چقدر است*
پنجاه هزار سال... ملائکه و روح در روزي كه مقدار آن پنجاه هزار سال است عروج مي يابند..روز قيامت پنجاه جايگاه است و هر جايگاهي هزار سال.
عايشه در اين مورد از پيامبر پرسيد روزي كه زمين و آسمان ها تغيير ميكند ما كجاييم؟؟؟
فرمودند: بر روي پل صراط..هنگام عبور از اين پل صراط سه جايگاه بهشت،جهنم و پل صراط وجود دارد.
همچنين فرمودند اولين نفراتي كه از اين پل رد ميشوند من و امتم است.

________
*پل صراط کجاست*
دو جايگاه بهشت و جهنم دارد كه براي رسيدن به بهشت بايد از مسير جهنم عبور كرد.
پل صراط بالا و به طول جهنم واقع شده كه اگر با موفقيت تا انتهاي اين پل را پيمودي در بهشت را رو به روي خود ميبيني كه پيامبر به استقبال بهشتيان ايستاده.
________________________
*خصوصيات پل صراط* :
باريك تر از مو-برنده تر از شمشير-بسيار تاريك-زير آن جهنمي تيره و تار كه از عصبانيت در حال انفجار است.
تمامي گناهانت بر روي پشتت حمل ميكني و اگر زياد گناهكار باشي عبورت را آهسته ميكند.اما اگر كوله بار گناهت اندك باشي در يك چشم به هم زدن عبور خواهي كرد.
پل صراط چنگك هايي دارد كه زير پاهات را زخمي ميكند كه اين كفاره گناهان و كلمات و نظرات گناه آلود است.شنيدن فريادهاي بلند كساني كه پاهايشان ميلغزند و به قعر جهنم سقوط ميكنند.
رسول الله انتهاي پل در كنار در بهشت ايستاده اند تو را در حالي كه بر روي پل شروع به راه رفتن ميكني ميبيند و برايت دعا ميكند و ميگويد اي خدا نجاتش بده.....بنده والدين خود را ميبيند اما توجهي نميكند.در آن لحظه آنچه كه برايش مهم است فقط و فقط نجات خودش است.
بر فتنه هاي دنيوي صبر كنيد كه سراب است.تلاش كنيم و به همديگر ياري برسانيم تا در بهشتي كه پهناي آن به اندازه آسمان ها و زمين است همديگر را ملاقات كنيم.فراموش نكنيم هم اكنون اين مطلب،صدقه اي است جاري قرار دهيم.بار خدايا ما را از عبوركنندگان از پل صراط قرار بفرما..

بعد از اين همه مطلب،آيا كسي ارزش آن را دارد كه به خاطرش كينه به دل كني و اعمالت را تباه كني..مخلوق را به خالق بسپار.
*از خود بپرس چند سال از زندگي ام را گذرانده ام و چند صباحي از زندگي ام باقي است؟ آيا تضميني هست كه لحظه اي بعد زنده باشم؟
_______________

*بارخدايا،اين مطلب را صدقه اي جاري از من،پدر و مادرم و تمامي مسلمانان قرار بده.*
چرا میّت اگر به دنیا برمی گشت می خواهد صدقه بدهد؟؟؟

همانطور که الله تعالی می فرماید:
"سوره منافقین"

(رب لولا اخرتنی الی اجل قریب فاصدق واکن من الصالحین)

ترجمه:پروردگارا چرا مرگ مرابه تاخیر نینداختی تادرراه خداصدقه دهم و ازصالحان باشم.

ونگفت : بدنیا بازگردم تا نمازبخوانم یاروزه بگیرم بابه عمره بروم!!!

علماء می گویند ؛میت صدقه راانتخاب می کندچون اثربزرگی بعد ازمرگش می بیند.

پس زیادصدقه دهید چون فردمؤمن روز قیامت زیرسایه صدقه اش می باشد،
و همچنین از طرف مردگانتان نیز صدقه دهید چون آنها آرزو می کنند به دنیا برگردند وصدقه دهند وعمل صالحی انجام دهنداین آرزوی آنها رابراورده کنیدوفرزندانتان رانیز براین کارعادت دهیدتا صدقه بدهند.
ن
*بهترین صدقه ای که الان انجام می دهی اینست که این پیام رابه نیت صدقه به دیگران نیز ارسال کنی.*

ضرب‌المثل

#شصت_ضرب_المثل_بهمراه_معناومفهوم✅✅✅✅✅

۱_ هر کس خربزه می خورد پای لرزش هم می نشیند – هر کس باید عاقبت اعمال خود را تحمل کند .

۲- هر که بامش بیش برفش بیشتر – هر کس داراتر است گرفتار تر است.

3- هر که نان از عمل خویش خورد    منت حاتم طایی نبرد – نباید به دیگران متکی بود .

۴- هر که طاوس خواهد جور هندوستان کشد – باید سختیها را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .

۵- هفت خوان رستم را طی کردن – کار بسیار سخت را برای رسیدن به هدف تحمل کرد .

۶- همه را برق می گیرد ما را چراغ نفتی – شانس و اقبال دیگران ییشتر  از ماست .

۷- هنداونه زیر بغل کسی گذاشتن – تملق بی جا گفتن .

۸- هوا گرگ و میش است – نه تاریک است نه روشن .

۹- هیچ کاره ی همه کاره – آدم هیچ کاره هود را همه کاره می پندارد .

۱۰- یاسین به گوش خر خواندن – کار بی حاصل انجام دادن .

۱۱- یال و کوپال داشتن – سرو وضع خوب داشتن .

۱۲- یک دستی گرفتن – کسی را کتر از آنچه هست پنداشتن .

۱۳- یک ستاره توی آسمان ندارد – ادم بی شانس و اقبال است .

۱۴- یک شب هزار شب نمی شود –به تعارف به مهمان می گویند .

۱۵- یک کلاغ چهل کلاغ کردن – اغراق و مبالغه نمودن + غیبت زیاد .

۱۶- یک بز گر گله را گرگین می کند- یک همنشین بد دیگران را هم به فساد می کشاند .

۱۷- یکی به نعل می زند یکی هم به میخ – هر دو طرف را مراعات می کند.

۱۸- یک گوش در است و گوش دیگر  دروازه – کسی که مطلبی را به خاطر نمی سپارد .

۱۹- یکی را پی نخود سیاه فرستادن – به بهانه ای او را ازمیدان خارج مکردن .

۲۰- یکی نان نداشت بخورد پیاز می خورد تا اشتهایش باز شود .- کار نابخردانه کردن .

۲۱- میانشان شکر آب است – روابط آنها خوب نیست ، اختلاف دارند .

۲۲- ناز شست گرفتن – پاداش و جایزه گرفتن .

۲۳- نازک نارنجی – زودرنج ، کم تحمل در مقابل مشکلات

۲۴- نان به نرخ روز خوردن – پای بند بودن به اصول – رفتار خود را با وضع حاضر تطبیق دادن

۲۵- نان کسی را آجر کردن – موجب ضرر و زیان کسی شدن .

۲۶- نخود هر آش بودن – مداخله در هر کاری کردن .

۲۷- نشخوار آدمیزاد حرف است – لذت داشتن حرف زیاد .

۲۸- نمک پرورده بودن – مدیون کسی دیگر بودن .

۲۹- نو که آمد به بازار    کهنه شود دل آزار – با آمدن چیز جدید گذشته و قدیمی و دلگیر می شود .

۳۰ – نه زنگی زنگ نه رومی روم – میانه رو بودن – متوسط بودن .

۳۱- نه سر پیاز نه ته پیاز – کاره ای نبودن .

۳۲- نه چک زدم نه چانه عروس آمد به خانه – بدون زحمت به هدف رسیدم .

3۳- وقت سر خاراندن نداشتن – سخت گرفتار کار زیاد بودن .

3۴- هر چه بگندد نمکش می زنند   وای به روزی که بگندد نمک – از افراد درست دیگر انتظار انجام کار بد و زشت نیست .

3۵- هر چه پول بدهی آش می خوری – به اندازه زحمتت نتیجه می گیری .

3۶- هر سرازی سربالایی دارد – راحتی سختیهایی هم به دنبال دارد .

37- هر چه دیدی از چشم خودت دیدی – مقصر خودت هستی .

3۸ – هر چه سنگ است مال پای لنگ است – آسیب و صدمه همیشه به آدمهای بیچاره می رسد .

3۹- هر کی با آل علی درافتد برافتد – معمولاً سادات به مخالفان خود می گویند .

۴۰- هر کس به امید همسایه نشیند گرسنه می خوابد – به دیگران نباید امید داشت ، هر کاری را باید خود انجام داد .

۴۱- مثل اینکه مال باباش و خوردم : به مناسبت دشمنی با کسی گفته می شود .

۴۲- ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است : روی آوردن به کار خود هیچ موقع دیر نیست .

۴۳- مرغ همسایه غاز است : چیزی که دیگران دارند با ارزش تر است .

۴۴- موش به سوراخ نمی رفت جارو به دمبش بست : طرف خودش پذیرفته نبود معرف دیگری شد .

۴۵- مرغ یک پا دارد : از نظرم بر نمی گردم .

۴۶- مثل خر در گل ماندن : عاجز و ناتوان و درمانده شدن .

۴۷- مرد سر می دهد اما سر نمی دهد : رازی که به کسی سپرده شد فاش نمی شود .

۴۸- مشت نمونه خروار است : چیز کم به نشانه فراوان .

۴۹- مشت وسندان : جدال ودرگیری ناتوان با توانا – کار دشوار وخطر ناک.

۵۰- مگر آمدی آتش ببری : عجله زیاد داشتن.

۵۱- مگ ر شهر هرت است ؟ هر کار ی انجام بدهی آزاد نیستی .

۵- مگر کله گنجشک خورده ای ؟ بسیار پر حرف هستی .
۲
۵۳- من می گویم نر است تو می گویی بدوش – بی جهت اصرار کردن

۵۴- من یک پیراهن بیشتر از تو پاره کردم- با تجربه تر و سالخورده تر از تو هستم .

۵۵- مو را از دست کشیدن – دقت بسیار کردن .

۵۶- موش مردگی درآوردن – خود را به ناخوشسی زدن – خود را بیمار جلوه دادن

۵۷- مومن مسجد ندیده – به شوخی به کسی می گویند که تظاهر به تقدس دارد .

۵۸- موهایش را در آسیاب سفید کرده – گرچه پیر است اما بی تجربه است .

۵۹- مویی از خرس کندن غنیمت است – از آدم خسیس حداقل استفاده هم غنیمت است .

۶۰- مهمان مهمان را نمی تواند ببیند صاحبخانه هر دو را – خسیس بودن صاحب خونه.

#ضرب_المثل
#بهمراه_معنی

مولوی

در کتاب فیه ما فیه مولانا داستان بسیار تأمل‌برانگیزی به صورت شعر درباره جوان عاشقی است که به عشق دیدن معشوقه‌اش هر شب از این طرف دریا به آن طرف دریا می‌رفته و سحرگاهان باز می‌گشته و تلاطم‌ها و امواج خروشان دریا او را از این کار منع نمی‌کرد. دوستان و آشنایان همیشه او را مورد ملامت قرار می‌دادند و او را به خاطر این کار سرزنش می‌کردند اما آن جوان عاشق هرگز گوش به حرف آن‌ها نمی‌داد و دیدار معشوق آنقدر برای او انگیزه بوجود می‌آورد که تمام سختی‌ها و ناملایمات را بجان می‌خرید.
شبی از شبها جوان عاشق مثل تمامی شب‌ها از دریا گذشت و به معشوق رسید. همین که معشوقه خود را دید با کمال تعجب پرسید: «چرا این چنین خالی در چهره خود داری!»
معشوقه او گفت: «این خال از روز اول در چهره من بوده و من در عجبم که تو چگونه متوجه نشده‌ای.»
جوان عاشق گفت: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن را ندیده بودم.»
لحظه‌ای دیگر جوان عاشق باز هم با تعجب پرسید: «چه شده که در گوشه صورت تو جای خراش و جراحت است؟»
معشوقه او گفت: «این جراحت از روز اول آشنایی من با تو در چهره‌ام وجود داشته و مربوط به دوران کودکی است و من در تعجبم که تو چطور متوجه نشدی!»
جوان عاشق می‌گوید: «خیر، من هرگز متوجه نشده بودم و گویی هرگز آن جراحت را ندیده بودم.»
لحظه‌ای بعد آن جوان عاشق باز پرسید: «چه بر سر دندان پیشین تو آمده؟ گویی شکسته است!»
معشوقه جواب می‌دهد: «شکستگی دندان پیشین من در اتفاقی در دوران کودکی‌ام رخ داده و از روز اول آشنایی ما بوده و من نمی‌دانم چرا متوجه نشده بودی!»
جوان عاشق باز هم همان پاسخ را می‌دهد. آن جوان ایرادات دیگری از چهره معشوقه‌اش می‌بیند و بازگو می‌کند و معشوقه نیز همان جواب‌ها را می‌گوید. به هر حال هر دو آنها شب را با هم به سحر می‌رسانند و مثل تمام سحرهای پیشیین آن جوان عاشق از معشوقه خداحافظی می‌کند تا از مسیر دریا باز گردد. معشوقه‌اش می‌گوید: «این بار باز نگرد، دریا بسیار پر تلاطم و طوفانی است!»
جوان عاشق با لبخندی می‌گوید: «دریا از این خروشان‌تر بوده و من آمده‌ام، این تلاطم‌ها نمی‌تواند مانع من شود.»
معشوقه‌اش می‌گوید: «آن زمان که دریا طوفانی بود و می‌آمدی، عاشق بودی و این عشق نمی‌گذاشت هیچ اتفاقی برای تو بیافتد. اما دیشب بخاطر هوس آمدی، به همین خاطر تمام بدی‌ها و ایرادات من را دیدی. از تو درخواست می‌کنم برنگردی زیرا در دریا غرق می‌شوی.»
جوان عاشق قبول نمی‌کند و باز می‌گردد و در دریا غرق می‌شود.
مولانا پس از این داستان در چندین صفحه به تفسیر می‌پردازد؛ مولانا می‌گوید تمام زندگی شما مانند این داستان است. زندگی شما را نوع نگاه شما به پیرامونتان شکل می‌دهد. اگر نگاهتان‌، مانند نگاه یک عاشق باشد، همه چیز را عاشقانه می‌بینید. اگر نگاهتان منفی باشد همه چیز را منفی می‌بینید. دیگر آدم های خوب و مثبت را در زندگی پیدا نخواهید کرد و نخواهید دید. دیگر اتفاقات خوب و مثبت در زندگی شما رخ نخواهد داد و نگاه منفی‌تان اجازه نخواهد داد چیزهای خوب را متوجه شوید. اگر نگاه عاشقانه از ذهنتان دور شود تمام بدی‌ها را خواهید دید و خوبی‌ها را متوجه نخواهید شد. نگاهتان اگر عاشقانه باشد بدی‌ها را می‌توانید به خوبی تبدیل کنید..


"مولانا"

عشق را بیمعرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن

گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا مکن

خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن

دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای حاشا مکن

ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن

زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مکن

پیرو خورشید یا آئینه باش
هرچه عریان دیده ای افشا مکن ...

زبان‌لری

🔴لری لهجه نیست،بلکه زبانیست قویتر از فارسی!!🔴

سالهاست پانفارسها برای شستشو و حل کردن لرها در فارس و رسیدن به مقاصد شوم خود از جمله دسترسی به منابع خدادادی سرزمین لر مانند نفت و گاز و معادن و حتی آب و غارت کردن این منابع،لری را لهجه ای از فارسی میدانند و میگویند لهجه ی لری اصل پارسی پهلوییست!!

🔴اگر لری اصل پارسی پهلوی است،پس چرا آن را زبان رسمی کشور نمیکنند؟؟

🔴اگر لُری لهجه ای از فارسی است پس چرا فارسهای اصفهان و یزد،لری نمیفهمند؟؟
🔴چرا هیچ فارسی،لری نمیفهمد؟؟
🔴درحالیکه در زبان لری فقط نزدیک به سه هزار کلمه پارسی وجود دارد،و چندین برابر آنها،واژه ی بدون معادل در لری وجود دارد که ریشه آنها خوزی و نهایتا عیلامی است.
🔴 ﻧﺎﺻﺮ ﺧﺴﺮﻭ ﻣﯽ‌ﮔﻮﯾﺪ: "ﺩﺭﺑﺎﺭﯾﺎﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﭼﻮﻥ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﯼ ﺳﺨﻦ ﺭﺍﻧﺪﯼ‌" ﻭ ﺩﮐﺘﺮ ﺯﺭﯾﻦ‌ﮐﻮﺏ ﻧﯿﺰ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺭﺍ ﺑﯿﺎﻥ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ.
🔴 ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﻋﺮﺍﺏ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﺑﻦ ﺣﻮﻗﻞ آمده است:ﺑﻮﻣﯿﺎﻥ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﻋﻬﺪ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﻋﻤﺪﺗﺎ ﻗﻮﻡ ﺧﻮﺯﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺧﺎﺹ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ. ﺍﯾﻦ ﻗﻮﻡ ﺗﺎ ﻗﺮن‌ها ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﺮاﻓﺘﺎﺩﻥ ﺷﺎﻫﻨﺸﺎﻫﯽ ﺳﺎﺳﺎﻧﯽ ﻧﯿﺰ ﺯﺑﺎن‌شان ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩﻧﺪ.
🔴بی شک زبان خوزی همین زبان لری امروز است که بازمانده ی زبان عیلامیان است و پس از چندین هزار سال،نسل به نسل به لرهای امروز رسیده است و از لحاظ دستوری و ساختار،زبانی مستقل و بسیار قویتر از فارسی است.
🔴در صورتیکه زبان فارسی آمیخته ای از عربی و فارسی و ترکی است اما در لری اثری از کلمات عربی و ترکی نیست.و حتی اکثر کلمات لری حتی در فارسی معادل هم ندارند.
🔴اما متاسفانه فارسها به مردم لر غالب کرده اند که حرف زدن به لری بی کلاسی است،آنرا به فرزندانتان نیاموزید!!و لرها را فریب دادند تا زبان لری به دست خود لرها نابود شود.
🔴لری یک زبان مستقل است و بختیاری و لکی و مینجایی و بویراحمدی لهجه های آن هستند.
🔴زبان لری مانند زبان فارسی کلمات عربی و ترکی ندارد.
🔴زبان لری زبان اجداد ماست.
🔴زبان لری اصالت ماست.
🔴زبان لری هویت ماست.
🔴زبان لری اصل و ریشه ماست.
🔴اجازه ندهیم زبان اجدادمان به سادگی نابود شود.
به فرزندانمان لری بیاموزیم.
اما بدبختانه و متاسفانه اکنون در اکثر خانواده ها ، به کودکان ففط با زبان فارسی صحبت می کنند و از روی نادانی و بیسوادی احساس سربلندی هم می کنند .
‼‼‼

کوه نوردی

چگونه روی برف و یخبندان راه برویم؟


۱-مطمئن شوید که کفش مناسبی به پا کردید، هر چند که پوشیدن کفش مناسب بدون حفظ کردن کنترل و واکنش مناسب به شما کمک چندانی در سرپا ایستادن نمی کند.

۲- نگاه کنید کجا قدم می گذارید، اگر راهی هست که از یخ ها دوری کنید همان مسیر را انتخاب کنید.

۳- بیشتر با کف پا راه بروید، بیشتر از حرکات معمولی که هنگام راه رفتن با پاشنه پا دارید، از این قسمت پایتان استفاده کنید، این روش به شما کمک می کند تعادلتان را بیشتر حفظ کنید هر چند که مقداری از سرعت شما را می گیرد.

۴- زانوها را همواره کمی خم نگه دارید.

۵- توجه نشان دادن زیاد به زمانی که راه رفتن از شما می گیرد، هنگامی که در حال کلنجار رفتن با یخ ها هستید معقول و امن نیست.

۶- پای خود را روی زمین بکشید، اگر گزینه دیگری به جز پیاده روی روی یخ یا برف ندارید، به جای اینکه گام های بلند بردارید، هنگام راه رفتن گام های کوچک بردارید و پاهای تان را روی زمین بکشید.

۷- پاهای تان را خیلی از هم دور نکنید، در حد ۱۰ تا ۱۵ سانتی متر، و هنگام راه رفتن زانوهای تان را اندکی خم کنید. در این وضعیت بدن تان پایداری بیشتری خواهد داشت.

۸- در شیب ها روی یک خط راه بروید، هنگامی که از شیب بالا یا پایین می روید که با یخ یا برف پوشیده شده است، در یک خط راه بروید، یک گام به جلو بردارید، و پای دیگر را به موازات آن حرکت دهید. این شیوه حرکت را ادامه دهید تا هنگامی که به بالا یا پایین شیب برسید. مساله مهم این است پاهای تان با هم تقاطع نداشته باشد، زیرا در این حالت بدن تان بسیار ناپایدار می شود.

۹- حواس تان را جمع کنید، به محیط اطراف تان توجه داشته باشید و مراقب یخ و برگ های مرطوب باشید. همچنین هنگام بیرون آمدن از ماشین، اتوبوس یا قطار یا هنگام بالا رفتن از پله های خیابانی احتیاط به خرج دهید.

اغلب افراد هنگام برف یا باد شدید سرهای شان را پایین می آورند، و این کار می تواند زمینه برای افتادن فراهم کند، زیرا شما را خطر ندیدن یخ را افزایش می دهد. ایمن ترین گزینه این است: به آهستگی راه بروید و به طور مکرر بایستید و زمین اطراف تان را وارسی کنید.

۱۰- دستتان را در جیب نکنید، چراکه تعادل شما را برهم می زند و موقع زمین خوردن احتمالی امکان حفظ و کنترل براساس دستان امکان پذیر نیست و آسیب دیدگی کمر و سر را افزایش میدهد.

جهان اینده

جهان تا پایان قرن حاضر چگونه خواهد بود؟
«رِی کورزویل» ، نویسنده ، مخترع و آینده ‌پژوه آمریکایی ، وضعیت جهان را تا پایان قرن بیست‌ویکم پیش‌بینی کرده است. او کسی است که باور دارد نامیرایی انسان تا سال 2050 دست‌یافتنی می‌شود.
رِی کورزویل (Ray Kurzweil) متولد 12 فوریه 1948 در نیویورک است. او قطعاً یک دیوانه نیست! بلکه یک تکنولوژیست بزرگ جهانی است که ازقابلیت‌های رو به رشد تکنولوژی به خوبی آگاه است ، تا جایی‌که بیل‌گیتس ، او را بهترین پیش‌بینی ‌کنندۀ آیندۀ هوش مصنوعی معرفی می‌کند.
ری‌کورزویل تاکنون 20 دکترای افتخاری دریافت کرده ، 7 کتاب مهم و پرفروش در زمینه تکنولوژی دارد و اختراعاتی مثل اسکنرهای مسطح و ماشین‌های تبدیل چاپ به گفتار را در کارنامه خود دارد. او یکی از بنیان‌گذاران دانشگاه تکینگی (Singularity) است و مستقیماً توسط «لری پیج» برای توسعۀ هوش مصنوعی شرکت گوگل انتخاب شده است.
ری‌کورزویل تأکید می‌کند که ما در برهۀ هیجان‌انگیزی از تاریخ بشر زندگی می‌کنیم و پیش‌بینی‌های شگفت‌انگیزی از آینده دارد.
پیش‌بینی‌های او حاصل درکی است که از قدرت «قانون مور» و به‌ویژه قانون بازده شتاب دارد. این قوانین بیان می‌کنند که فناوری اطلاعات خط سیر پیش‌بینی‌پذیری را دنبال می‌کند.
قانون بازده ‌شتاب ری‌کورزویل می‌گوید که رشد بی‌امان ، پیش‌بینی‌پذیر و نمایی‌ فناوری ، انسان‌ها را به دورانی می‌برد که کورزویل آن را سینگولاریتی (تکینگی) می‌نامد.
بسیاری از ما آن ‌چه را که ری‌کورزویل می‌بیند، نمی‌بینیم چراکه هنوز در مراحل آغازین این رشدِ نمایی هستیم. شاید خیلی از افراد نسبت به پیش‌بینی‌های کورزویل نگران باشند، اما خود او نسبت به دوران پیشِ رو امیدوار است و آینده خوبی را پیش‌بینی می‌کند.
حال نگاهی می‌کنیم بر پیش‌بینی‌های "ری کورزویل" در مورد آیندۀ تکنولوژی:
سال2019: خداحافظی کامپیوترهای شخصی و لوازم جانبی آن‌ها با کابل و سیم
سال2020: افزایش قدرت کامپیوترهای شخصی با امکان مقایسه آن‌ها با توان مغز انسان
سال2021: امکان دسترسی به اینترنت بی‌سیم در 85درصد از نقاط کره زمین
سال2022: وضع قانون رفتار انسان‌ها و ربات‌ها در آمریکا و اروپا (تعیین وظایف و حوزه فعالیت ربات‌ها)
سال2024: اجباری شدن هوش کامپیوتری در خودروها (قانون منع استفاده از خودروهای فاقد هوش مصنوعی)
سال2025: تشکیل بازارهای بزرگ عضوهای مصنوعی بدن انسان
سال2026: تمدید عمر به ازاء هر ثانیه به کمک پیشرفت علم
سال2027: تبدیل ربات‌های خدمتکار با توان انجام کارهای سخت ، به یک ابزار و دستگاه معمولی در زندگی روزمره انسان
سال2028: ارزان شدن و در دسترس قرار گرفتن انرژی خورشیدی برای مصرف ساکنان زمین
سال2029: هوشمند شدن کامپیوترها در چارچوب مدل‌سازی کامپیوتری مغز انسان
سال2030: گسترش استفاده از نانوفناوری در صنعت
سال2031: استفاده از چاپگرهای سه‌ بعدی اعضاء بدن در تمام بیمارستان‌ها
سال2032: استفاده از نانوربات‌ها در علم پزشکی (حذف مواد زائد از بدن و اسکن مغز برای کشف اسرار آن
سال2034: نخستین دیدار انسان با هوش مصنوعی
سال2036: استفاده از روش‌های برنامه‌نویسی برای برنامه‌نویسی سلول‌ها و درمان بیماری‌ها
سال2038: ظهور ربات‌های انسان‌نما (مجهز به هوش مضاعف)
سال2039: کاشت مستقیم نانوماشین‌ها در مغز (غوطه‌ وری کامل انسان در دنیای مجازی بدون هیچ دستگاهی)
سال2040: کاشت موتور جستجو در بدن انسان (مشاهده نتیجه آن روی لنز یا عینک مخصوص)
سال2041: افزایش توان اینترنت به میزان 500 برابر امروز
سال2042: نخستین مورد جاودانگی انسان ، ارتش نانوربات‌ها به کمک سامانۀ دفاعی بدن آمده و انواع بیماری‌ها را درمان می‌کند.
سال2043: بدن انسان می‌تواند به کمک نانوربات‌ها به هر شکلی که بخواهد دربیاید.
سال2044: توانایی هوش غیربیولوژیکی ، میلیاردها برابر هوش انسان
سال2045: آغاز عصر تکینگی یا برگشت‌ناپذیری فناوری، کره زمین به یک ابررایانه تبدیل خواهد شد.
سال2099: تکینگی فناوری سراسر کره زمین را فرا خواهد گرفت.
گفتنی است که پیش‌بینی‌های گذشتۀ ری کورزویل نیز در زمینه پیشرفت تکنولوژی تاکنون با دقت زیادی به وقوع پیوسته است

ممبینی

   
شجره نامه ایل ممبینی گذری از تاریخچه ایل ممبینی
طبق تحلیل تحقیق مطالعات همه جانبه و بررسی های به عمل آمده از سوابق اقوام وقومیتهای لر ایل ممبینی نژاداٌ و اصالتاٌ کهگیلویه بویراحمدی یا ممسنی هستند زیرا سوابق سکونت و حضور ایل ممبینی در مراحل وزمانهای مختلف در این مناطق شناسایی شده است و با تامرادی های سا کن آن منطقه فا میل می با شند قراِئن شواهد ظاهری و باطنی از حیث شکل قیافه، لهجه، تکلم، اندام،آداب عرف فرهنگ و رسومات محلی،خصوصیات فردی واجتماعی و علوم جامعه شناسی صحت این موضوع را تأیید می نماید ممبینها خصوصیات مشابه زیادی باکهگیلویه و بویراحمدیها به ویژه با تامرادی ها دارند کلمه ملاح یک واژه و وضع مشترک بین ممبینی ها و تامرادی های مقیم آنجا می با شد با آن همه توصیف توضیح وذکر دلیل به استناد اسناد وقرائن مختلف – اینکه ممبینی اصالتً بختیاری نیست برای من محرز و مسلم است باید اذعان کنم هنوز به نتیجه قطعی نرسیدم که ممبینی از ایلات ممسنی یا کهگیلویه می باشد علت این است که آن زمان محل سکونت مردم ثابت نبود مدام تعغیر مکان می دادند روایات واسناد اشاره به هر دو منطقه می نماید یاد آوری می شود کل اقوام لر اعم از لر کوچک شامل اهالی استان لرستان و حومه، این سمت بختیاریها، بهمئی،کهگیلویه وبویر احمد تا حوزه ممسنی تمام از یک نژاد می باشند –تمام اقوام وقومیت های لر از یک ریشه می باشند- تفکیک آن در این محل مقدور نیست در سند کلی و کتاب تاریخ مفصل توضیحات لازم داده می شود - خود بختیاریها همه یک نژاد نیستند حتی بخشی از خوانین بختیاری، خوانین دورکی نسب پدری آنها از لر کوچک وطایفه پاپی می باشد افراد و طوایف مختلفی از سایر نقاط کشور از جمله طایفی از ایلات ممسنی به حوزه بختیاری آمدند ودر بختیاری ادغام شدند بختیاری از چند ریشه ونژاد می باشند فعلٌ قصد ورود به این بحث را ندارم – برخی گفته اند نژاد لر از اعراب است - بعضی می گویند ریشه لر یونانی است – عده ای هم چیز های دیگری ادعا میکنند- اما برخلاف نظر آنها بنده متعقد هستم لرها ایرانی اصل وازمردم باستان این سر زمین می باشند چون مشابهت و همخوانی از لحاظ کلی وفردی با هیچ ملیتی ندارند فقط به کردها احتمال قوی وجود دارد. بنده باور دارم که اصل و نسب لر و کرد به هم می رسد -اما این سئوال یا تردید در ظن من مطرح است اگر تمام اقوام لر یک قوم و از یک ریشه می باشندچرا اختلاف لهجه وتکلم دارند علت هم زبان نبودن لرها باید شناسایی شود -بناری هم اصالتاٌ بهمئی نیست از کهگیلویه است از نظر نسب پدری نزدیکترین طایفه به ممبینی بناری است هم اکنون عمده جمعیت بناری در منطقه کهگیلویه می باشند مر کز آنها شهر چرام است ،از قرائن پیداست که تامراد و بنار فامیل نزدیک بودند اگر دقت بفرمائید ممبینی ها و بناریها خصوصیات بسیار مشترک و مشابهی با هم دارند بهمن از بناری زن گرفت بهمئی ها خواهرزاده بناری ها می باشند بناری از کنیه همانند ممبینی ها به ارث بهره برده است کلمه ها و واژه های و عنوان های مشترک زیادی میان ممبینی ها بناری و تامرادی های منقطه کهگیویه می باشد درست است که ممبینی ها قرنها در حوزه جانکی ساکن بودند و در همین مکان رشد کردند و منطقه جانکی به مرکزیت شهرستان باغملک از لحاظ جغرافیایی و تقسیمات کشوری بخشی از حوزه بختیاری محسوب می شود امااکثریت مطلق جمعیت جانکی تا مرز بارونگرد و هلاگون اصالتا بختیاری نیستند حتی آنهائکه به زبان و لهجه بختیاری تکلم می کنند همانند کردها طوایف زنگنه کرد زنگنه آلخورشیدی مکوندی وغیره اصالتا بختیاری نیستند فقط افراد کمی آن هم خوانین جانکی بختیاری بودند مکوندی از ایلات ممسنی است، زنگنه و کردزنگنه کردهستند که از قسمت کرمانشاه وکردستان آمدند، آلخورشیدی اصالتنً شیرالی هستند. بلاخره ما باید یک روزی اصل و نسب خود را بشناسیم و شجاعت به اقرار حقیقت داشته باشیم به دلیل اینکه مدتها مرکز حکومت ایران شیراز فارس بود و سلسه حاکمان عادل و ارزشمند و مقتدری همانند هخامنشیها و زندیها و جمشید و غیره در منطقه فارس حکمرانی می کردند افراد و طوایفی که از سمت فارس آمدند دارای توان و تجربیات خاص بودند.
هرکس از اصل و نسب خود غافل گردد یقیاٌ پایمال و خورد گردد
تاجایی که مشخص گردید خانواده مبین یا ممبینی در حوالی شهر ممسنی نزدیک به نورآباد فارس ساکن و به کار کشاورزی آبی مشغول بودند و در همان محل زندگی میکردند به هر علت که گویا اختلاف طایفه ای و فامیلی بود مجبور به کوچ اختیاری یا اجباری می شوند محل سکونت خود را ترک کرده و نزد خانواده ملا تامراد در تنگی به نام تنگ تامراد در میان یاسوج و بابا میدان در جنوب منطقه سپیدان آمدند از شواهد و قرائن پیدا است که مبین و تا مراد فامیل نزدیک بوده اند کلمه ملا به تامرادی های که ساکن آنجا هستند گفته می شود که یکی در ممسنی به کار کشاورزی مشغول بوده و دیگری در کوه به کار دامداری اشتغال داشت. به هر علت خانواده مبین نتوانست در کوه تامراد بماند مسیر ادامه مهاجرت آنها به دو صورت نقل شده است:
یک 1) چونکه تحت تعقیب بوده اند از راه کوهستانی به سمت سپیدان، منطقه دشت بنار، چرام ، کهگیلویه ، لنده و ممبی منطقه بهمئی سپس در کوه منگشت در منطقه منگار ساکن شدند
2) روایت دیگر اینکه چون مبین کار و کسبش زراعت آبی بود از تنگ تامراد به صحرا برگشت از مسیر دهنو ، حسین آباد ، باشت ، ایستگاه به ایستگاه جلو آمد مدتی در سردشت زیدون سکونت کردند سپس از سردشت به سمت بهبهان به کهگیلویه راهی ممبی تا کوه منگشت ودر منگار ساکن شد.
چون این بعد مسافت را پیاده پیمود و گاهی به کسب کار هم مشغول می شدند مهاجرت آنها چقدر طول کشید دقیقأ مشخص نیست. اما خانواده ملا تامراد کلاً مهاجرت نکردند تعدادی از آن ها در همان محل سکونت ماندند و عده ای که ملا مبین را همراهی می کردند تا مدتی با آنهایی که در محل قبلی مانده بودند در ارتباط و رفت و آمد بودند و هم اکنون افرادی به نام ایل تامرادی در کوه و تنگ تامراد بین یاسوج و بابامیدان غرب جاده یاسوج حومه سپیدان ساکن هستند و تعدادی از آنها به شهرها و روستاهای اطراف مهاجرت کردند بطوریکه معلوم است قرنها بعد از مهاجرت ممبینی ها از منطقه کهگیلویه تامرادی ها ایلی قوی و استوار در آن منقطه بودند به دلیلی که سال1307 با رضا شاه پهلوی جنگیدند.
اینکه نام تامراد زیاد ذکر می گردد دلیلش این است تامراد در سه قسمت وارد این متن شد:
1- اصل و اساس ما با تامرادی ها یکی است.
2 .خانواده ای که زمان مهاجرت مبین با او همکاری و همراهی جدی و صمیمی داشت معروف به تامراد بود.
3 .جد تامرادی های ساکن منگنان تامراد سوم می باشد که در اصل تامرادی های ساکن منگنان از نسل مبین هستند.
خلاصه تا جایی که معلوم است ممبینی تا پنچ نسل (پنچ پشت) در منگار ساکن بودند و بعداً منگار را به سمت طلاور ، دیمه سرحدی و تازنگ را ترک کردند و در این محل ها ساکن شدند یادآوری می شود ممبینی ها زمانی که در منگار ساکن بودند به کاشت درخت و احداث باغ میوه جات اقدام کردند و رونقی در منطقه منگار به وجود آوردند که در زمان بار دهی باغ ها همسایگان به محصولات آنها دستبرد میزدند که همین سرقت و دزدی باعث جنگ وکشته شدن ملاح رحمان گردید.
روایتی نقل شده است که ممبینی ها همه فرزند شمشیر پسر مبین هستند که شمشیر دارای چهار فرزند به نام های خلیل ، تامراد ، تاعلی و تاکلی بوده است که خلیل دارای دو پسر به نام های شمس الدین و مهمد بود
شمس الدین پدر حضرات اولاد از قبیل آقایان: رحمانی،کریمی دادگستر،اسدی، رفیعی مسیحی که تعدادی از آنها با شهرت ممبینی معروف هستند.اینها اولاد ملا رحمان هستند.
فرزندان رحمان عبارتند از محسن و صفی که اولادان آنها هم اکنون در منطقه میداوود ، تیغن ، منگنان و رامهرمز و عده ای در سایر نقاط کشور ساکن هستند.
فرزندان مهمد عبارتند: محمد حسین(عیوضی) که مسکن اصلی آنها در سرحانی است ، شاه امیری مسکن اصلی آنها لاکم ، شمس آباد ، جولر ، کولر و غیره است (مومن زکی) مسکن اصلی آنها در گنبد ،مله و غیره است محمد کلی که مسکن اصلی آنها در هپرو ، پشت کره و غیره است محمد کاظم و صالح که مسکن اصلی آنها میداوود است
فرزندان مهمد از دومادر بودند: محمد حسین(عیوضی) ، شاه امیر( ،کله محمد رضایی) مومن ( زکی) این چهار فرزند از یک مادر بوده اند.
محمد کاظم و صالح این دو فرزند هم از یک مادر بوده اند.
اولاد و نسل مرحومان نامبرده درمناطق ذکر شده ساکن هستند این توضیحات فقط مربوط به اولاد خلیل است .
نسل واولاد سه پسر دیگر شمشیر بنامهای تامراد ، تاکلی ، تاعلی دراین متن نیامدند چون در این محل سایت مقدور نیست و بقیه افراد وطوایف ممبینی هاکه نامبرده نشد اولاد آن سه نفر هستند انشاله در کتاب تذکره و تاریخ نام همه بطور مفصل و کامل توضیح داده خواهد شد وباید بگویم هر فرد وطایفه ای که تا حال بعنوان ممبینی شناخته شده بود ممبینی است دلایل و استعدلال آن ذکر خواهد شد.
علت اصلی عدم شناسایی طوایف ممبینی به آسانی پراکند گی و گستر دگی ایل در مناطق - کهگیلو یه- ممسنی -و جانکی می با شد.که در طول زمان به سبب تغییر حکام خوانین وعدم سکونت ثابت افراد عادی آنها مدام جا بجا می شدند ممبینی ها به دلیل داشتن سه مر کزیت یک جانکی دو کهگیلویه سه ممسنی مدام در رفت وآمد بودند شناسایی تمام اهالی ایل بعلت عدم صرف وقت کا فی و مطالعه دقیق اسناد وسوابق و تحلیل درست توسط برخی و با قضاوت عجولانه بسیاری را از نسب ممبینی خارج کردند بنده آن نظریه را رد می کنم که بدون تحلیل صحیح و صلاح ومصلحت ایل وعدم رعایت حرمت سایرین انجام شد، بسیاری را از ممبینی طرد کردند ،من با نظر آنهاموافق نیستم هر کس با اسم و شهرت ممبینی و متعهد به ممبینی بود ممبینی است ودر چهارچوب ممبینی جای گرفت و در قالب ممبینی می گنجد انشاله نام تمام افراد خانوارها تیره و طایفه ها با استناد به دلایل قرائن معتبر استدلال منطقی و مورد پسند واسناد مختلف متعدد و مستند درکتاب شجره و تاریخ ایل ممبینی و تامرادی های سا کن در منقطه کهگیلویه و بویر احمد ذکر وآورده خواهد شد واحدی با نام و شهرت ممبینی از تاریخ ممبینی طرد نخواهدشد.
 
 
 
 
اولین طایفه ای از ممبینی ها که به میداوود آمد
ملا معصوم پسر ملا محمد رفیع پسر ملا صالح پسر ملاح مهمد پسر ملا خلیل پسر ملا شمشیر پسر ملا مبین ،ششمین نوه مبین چون دارای احشام و حیوانات زیادی بود تازنگ و پشت گچ محل مناسبی برای او نبود و بفکر توسعه قلمرو جا و مکان افتاد اولین کسی از ممبینی بود که به میداوود آمد . با ورود ملامعصوم به میداوود نماینده حکومت وقت از حضور ایشان در میداوود مخالفت کرد. که میان ملا معصوم و نماینده حکومت درگیری رخ می دهد نماینده حکومت به دست ملا معصوم به قتل می رسد. گویا این اتفاق در سال 1171 شمسی در زمان حکومت کریم خان زند اتفاق می افتد . حاکم این منطقه شخصی به نام هیبت الله خان باوی ساکن در باشت بود ، ایشان جوانی کم تجربه و تندخوی بود به همین دلیل کریم خان زند میرزا طاهر چهارمحالی را به عنوان دبیر و راهنمای ایشان منصوب کرد تا به اصطلاح مراقب خطاهای او باشد. به محض با خبر شدن خان باوی از قتل نماینده خود به دست شخص عادی بسیار ناراحت و خشمگین شد و برای مجازات ملا معصوم با قشونی از کهگیلویه که میرزا طاهر ایشان را همراهی میکرد به سمت میداوود حرکت کرد. ملا معصوم برای دفاع از خود تدبیری اندیشید و به هر وسیله ای با میرزا طاهر ارتباط برقرا ر می کند. گویا میرزا طاهر بخاطر پست و مقام هبیب الله خان باوی به فکر بهانه ای برای نابود کردن آن بود که با همکاری و تبانی ملا معصوم، هبیب الله خان نرسیده به میداوود به دستور میرزا طاهر به دست برادر میرزا طاهر به قتل میرسد و فرماندهی قشون را میرزا طاهر به دست میگیرد. میرزا طاهر برای طفره رفتن به بهانه گرفتن مالیات قتل خان باوی را به طایفه دیگری اعلام میکند اما صحت قضیه روشن بود. در آن زمان کریم خان مسافرت به آذربایجان رفته بود که خبر قتل خان باوی و توطئه میرزا طاهر به او رسید. کریم خان فورأ دستور مجازات میرزا طاهر را صادر کرد و عده ای را برای اجرای حکم خود به طرف میرزا طاهر حرکت داد اما میرزا طاهر که شخصی دانا و مکار بود مأمورین کریم خان را بطرف خود رام کرد (یادآوری میشود که میرزا طاهر بعد از قتل خان باوی و آمدن به میداوود با ملا معصوم آشنا و دوست گردید و از سر تقصیر و جرم وی گذشت و امتیاز حکومتی به ایشان هم واگذار نمود میرزا طاهر بعد از رام کردن مأمورین کریم خان،به صادق خان برادر کریم خان پناه میبرد و تقاضای عفو و بخشش می نماید. صادق خان از سر تقصیر میرزا طاهر گذشت و خودش شخصأ حاکمیت کهگیلویه را به عهده گرفت. گرچه حکومت مرکزی به دست خانواده زند و نفر اول حکومت کریم خان زند بود امابختیاری ها تقریباً معاونت حکومت آن زمان را دارا بودند و خان بختیاری در این منطقه علیرضا خان بختیاری بود. زکی خان اولین خان بهمئی بود زکی خان به دلیل نسبت فامیلی با یکی از خوانین بختیاری به ایشان سمت خان بهمئی دادند و بهمئی را مستقل کردن که با مخالفت بزرگان طایفه مهمدی با زکی خان و معرفی خلیل برای خان طایفه مهمدی با اینکه خلیل خان حکم خانی خودش را از ایل خانی بختیاری دریافت کرده بود اما به دلیل قوی تر بودن حاکمیت کهگیلویه با برخورداری از حمایت های کریم خان و حکومت مرکزی در فارس چون آن زمان استان کهگیو یه و بویراحمد مستقل نبود جزعی از استان فارس بود به همین دلیل بیشتر مورد توجه وحمایت حکومت مرکزی قرار می گرفت بهمئی تصمیم گرفت از بختیاری جدا شود و به کهگیلویه بپیوندد از پرداخت مالیات به خان بختیاری خودداری کرد علیرضا خان تصمیم به تسلیم کردن خلیل خان و بهمئی می نماید در این راستا به علت جنگ منگار و کشته شدن ملا رحمان ، ممبینی ها به فرماندهی ملا علی حسین رحمانی و ملا معصوم صالحی با علیرضا خان بختیاری هماهنگ می شوند کریم خان از این نقشه با خبر میشود و چون تنها رقیب خود را بختیاری ها می دانست از پیشرفت و توسعه قلم روی بختیاری راضی نبود و فورأ برادرش صادق خان را از حکومت کهگیلویه کنار میزند . (چون کریم خان خودش را وکیل مردم معرفی کرده بود و ظاهرأ نمی خواست خود و یا شخصی از خانواده اش در اختلافات ومناقشات مردمی دخالت کنند برادرش را از حکومت جابه جا می کند و میرزا فتاح خان گرمرودی را به جای او حاکم کهگیلویه می نماید) و به حاکم کهگیلویه سفارش می کند که جنگ احتمالی بختیاری با بهمئی از بهمئی حمایت کند. ممبینی و بختیاری از دستور کریم خان بی خبر بودند خلاصه جنگ رخ میدهد بختیاری و ممبینی ها به اهداف از پیش تعین شده خود دسترسی پیدا نکردند اما آن جنگ این سه اثر را داد و طرفین متحمل ضرر و زیان های شدند: 1) افراد برجسته و ارزشمندی از دو طرف در آن جنگ کشته شدند
2) بهمئی تسلیم کهگیلویه گردید
3) ممبینی هم از آن زمان اتحاد خودش را با بختیاری منعقد میکند که تا حال بخشی از بختیاری محسوب می شود
اینکه بعضی ها به بهمئی کهگیلویه می گویند درست نیست اصلأ بهمئی ها اصالتأ کهگیلویه ای نیستند . کهگیلویه قسمتی از بویراحمد بوده که دهدشت فعلی با نام آن معروف بود و دلیلش این است که بهمئی مدتی ضمیمه کهگیلویه بوده است.= بهمئی به حمایتها ی کریم زند وحاکم کهگیلویه هم قدر شناس و وفادار نماند از فرمان آنها سرپیچی کرد به سا ل 1178 حکومت زند جنگی در منطقه لیراو بهمئی سردسیری کرد که نه به زن وبچه رحم نمود ونه به اسرا گذشت کرد تمام اسیران را گردن زد واز سر آنها مناره درست کرد.برخورد چنان سخت وشدید بود که بهمئی به حد نابودی منجر شد کریم زند که از مهر و محبت گذشت عدالت عفو و بخشش مغلوب خود دوست و دشمن به این صفات نیک او اذهان واقرار دارند حتی به آزاد خان افغان ترحم وگذشت کرد چرا اینطور با ملت ونزدیکترین همسایه قوم وقبیله خود این جور رفتار کرد علت معلوم است ما باید واقعیتها را به پذیریم
همان طوری که ذکر گردید ملا معصوم صالحی قبل از این جنگ وارد میداوود شده بود که قبل از ورود ملا معصوم به میداوود حضرات داوودی در میداوود ساکن بودند. ملا معصوم با همکاری و تبانی که با میرزا طاهر چهار محالی سپس با صادق خان زند داشته بود توانست صاحب بخش عمده ای از میداوود شود سپس اولاد ملا جمشید ملا صالح عمو زاده های ملا معصوم به درخواست ملا معصوم به میداوود آمدند. با آمدن اولاد ملا صالح به میداوود پنچ نفر از اولاد ملا مهمد در منطقه پشت گچ ماندند به هر علت میان آن پنچ برادر در گیری رخ داد. چون ملا محمد کاظم و ملا صالح از یک مادر بودند و از قبل اولاد ملا صالح به میداوود آمده بودند. اولاد ملا صالح رفتند و اولاد ملا محمد کاظم را به میداوود آوردند که در این خصوص هیچگونه برخورد و درگیری مجددی رخ نداد اما نگرانی و ناراحتی میان آنها وجود داشت. قبل از اختلاف اولاد مهمد ، اولاد رحمان با هم اختلاف داشتند اختلافات اولادان مهمد و شمس الدین هر کدام در داخل خانواده خود بود و همین اختلافات باعث دو دستگی ممبینی ها شد به همین علت بده و بستون های و تغیراتی در ساختار اداره ایل ایجاد گردید. دو نفر از فرزندان ملا مهمد اولادان ملا صالح و ملا محمد کاظم در میداوود ساکن شدند. چهار نفر از فرزندان ملا مهمد و فرزندان ملاح رحمان در منطقه پشت گچ ماندند. ملا محسن پسر ملاه رحمان تا منطقه محمد آباد و حومه تیغن آمد و در همان جا ساکن شد. این اتفاقات قبل از جنگ ممبینی و بختیاری با بهمئی در طلاور و دیمه سرحدی رخ داده بود بقیه اهالی ممبینی به تدریج وارد میداوود شدند.-- این توضیح خلاصه و گذرا از تذکره و سوابق ایل ممبینی است که انشاء الله در آینده نزدیک تاریخچه ایل ممبینی به طور کامل تهیه ،تنظیم و منتشر خواهد شد و از همه اهالی ایل ممبینی بخصوص آنهایی که اطلاعات کامل و جامع دارند تقاضا میشود در جهت بهتر تنظیم کردن این اثر مهم ما را یاری بفر مایند.
نویسنده: مهدی خادمی نیا
تقدیر و تشکر صمیمانه از دوست عزیزم جناب آقای سعید طاهری که بنده را در تهیه این مطلب یاری نموده اند.
(برای ارتقا سطح کیفی این وبلاگ صمیمانه منتظر انتقادات و پیشنهادات ، راهنمایی، ارشاد،و دادن اطلاعات صحیح شما سروران ارجمند میباشم و هر شخص و اشخاصی در خصوص سوابق تسکره.. و رویدادها و عملکردهای ایل ممبینی مطلب یا مطالبی ارسال فرماید با ذکر نام شریف راوی ثبت خواهد شد وآماده مشورت، تبادل نظر و پاسخ گویی مطالب خود خواهم بود.
مهدی خادمی نیا
راه های ارتباط:
از طریق ایمیل: khademi_mehdi1988@yahoo.com
ارسال نظرات از طریق بخش نظردهی در وبلاگ
از طریق تماس تلفنی با اینجانب 09165893290
برچسب‌ها: باغملک, طایفه ممبینی, میداوود, طوایف باغملک, مردم شناسی باغملک+ نوشته شده در چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت 1:16 توسط مهدی خادمی نیا | مهدی خادمی نیالیسانس حسابداریراههای ارتباط:
khademi_mehdi1988@yahoo.comخانهپروفایل مدیر وبلاگآرشیو وبلاگعناوین نوشته هاپیوندهای روزانهیاهودانشگاه نواوران کوهدشتاستخدام بانک هاسازمان سنجشآرشیو پیوندهای روزانهنوشته‌های پیشیناسفند ۱۳۹۴فروردین ۱۳۹۴اسفند ۱۳۹۳اردیبهشت ۱۳۹۳دی ۱۳۹۲آبان ۱۳۹۲تیر ۱۳۹۲فروردین ۱۳۹۲دی ۱۳۹۰شهریور ۱۳۹۰اردیبهشت ۱۳۹۰آرشیو موضوعیعاشقانه و مذهبیورزشیداستانطنز و sms بازارشعرمقالاتدانلودخوزستان شناسیگیر بازارخاطراتدانستنی های عجیبپیوندهاهیئت نورالزهرا(س) - رستم آبادسایت یارانه هااوقات شرعی انلاینگالری عکس و قالبجمعیت لحظه ای ایرانپسر کوچکوبلاگ شخصی مهدی افسانهسایت افزایش آمار و رتبه آلکساخرید ساعت دیواری فانتزیاخبار قزوین | سایت اخبار استان قزوین | سایت قزوینSusa Web Tools
SusaWebToolsبیش از 1144 سال (شمسی) و 11 ماه و 28 روز و 15 ساعت و 07 دقیقه و 22 ثانیه است کسی منتظر 313 مرد است و زمان 36130201642.559 همچنان در گذر است ، آه... مرد شدن چقدر زمان میخواهد....اللهم عجل لولیک الفرجتبادل لینک
 
منبع کدهاي زيبا سازي وبلاگ Flying Iconنظر یادت نره باغملک �����باغملک����� شجره نامه ایل ممبینی
گذری از تاریخچه ایل ممبینی
 طبق تحلیل تحقیق مطالعات همه جانبه و بررسی های به عمل آمده از سوابق اقوام وقومیتهای لر ایل ممبینی نژاداٌ و اصالتاٌ کهگیلویه بویراحمدی یا ممسنی هستند زیرا سوابق سکونت و حضور ایل ممبینی در مراحل وزمانهای مختلف در این مناطق شناسایی شده است  و با تامرادی های سا کن آن منطقه فا میل می با شند قراِئن شواهد ظاهری و باطنی از حیث شکل قیافه، لهجه، تکلم، اندام،آداب عرف فرهنگ و رسومات محلی،خصوصیات فردی واجتماعی و علوم جامعه شناسی صحت این موضوع را تأیید می نماید ممبینها خصوصیات مشابه زیادی باکهگیلویه و بویراحمدیها به ویژه با تامرادی ها دارند کلمه ملاح یک واژه و وضع مشترک بین ممبینی ها و تامرادی های مقیم آنجا می با شد با آن همه توصیف توضیح وذکر دلیل به استناد اسناد وقرائن مختلف – اینکه ممبینی اصالتً بختیاری نیست برای من محرز و مسلم است باید اذعان کنم هنوز به نتیجه قطعی نرسیدم که ممبینی از ایلات ممسنی یا کهگیلویه می باشد علت این است که آن زمان محل سکونت مردم ثابت نبود مدام تعغیر مکان می دادند روایات واسناد اشاره به هر دو منطقه می نماید یاد آوری می شود کل اقوام لر اعم از لر کوچک شامل اهالی استان لرستان و حومه، این سمت بختیاریها، بهمئی،کهگیلویه وبویر احمد تا حوزه ممسنی تمام از یک نژاد می باشند –تمام اقوام وقومیت های لر از یک ریشه می باشند- تفکیک آن در این محل مقدور نیست در سند کلی و کتاب تاریخ مفصل توضیحات لازم داده می شود - خود بختیاریها همه یک نژاد نیستند حتی بخشی از خوانین بختیاری، خوانین دورکی نسب پدری آنها از لر کوچک وطایفه پاپی می باشد افراد و طوایف مختلفی از سایر نقاط کشور از جمله طایفی از ایلات ممسنی به حوزه بختیاری آمدند ودر بختیاری ادغام شدند بختیاری از چند ریشه ونژاد می باشند فعلٌ قصد ورود به این بحث را ندارم – برخی گفته اند نژاد لر از اعراب است - بعضی می گویند ریشه لر یونانی است – عده ای هم چیز های دیگری ادعا میکنند- اما برخلاف نظر آنها بنده متعقد هستم لرها ایرانی اصل وازمردم باستان این سر زمین می باشند چون مشابهت و  همخوانی از لحاظ کلی وفردی با هیچ ملیتی ندارند فقط به کردها احتمال قوی وجود دارد. بنده باور دارم که اصل و نسب لر و کرد به هم می رسد -اما این سئوال یا تردید در ظن من مطرح است اگر تمام اقوام لر یک قوم و از یک ریشه می باشندچرا اختلاف لهجه وتکلم دارند علت هم زبان نبودن لرها باید شناسایی شود -بناری هم اصالتاٌ بهمئی نیست از کهگیلویه است از نظر نسب پدری نزدیکترین طایفه به ممبینی بناری است هم اکنون عمده جمعیت بناری در منطقه کهگیلویه می باشند مر کز آنها شهر چرام است ،از قرائن پیداست که تامراد و بنار فامیل نزدیک بودند اگر دقت بفرمائید ممبینی ها و بناریها خصوصیات بسیار مشترک و مشابهی با هم دارند بهمن از بناری زن گرفت بهمئی ها خواهرزاده بناری ها می باشند بناری از کنیه همانند ممبینی ها به ارث بهره برده است کلمه ها و واژه های و عنوان های مشترک زیادی میان ممبینی ها بناری و تامرادی های منقطه کهگیویه می باشد درست است که ممبینی ها قرنها در حوزه جانکی ساکن بودند و در همین مکان رشد کردند و منطقه جانکی به مرکزیت شهرستان باغملک از لحاظ جغرافیایی و تقسیمات کشوری بخشی از حوزه بختیاری محسوب می شود امااکثریت مطلق جمعیت جانکی تا مرز بارونگرد و هلاگون اصالتا بختیاری نیستند حتی آنهائکه به زبان و لهجه بختیاری تکلم می کنند همانند کردها طوایف زنگنه کرد زنگنه آلخورشیدی مکوندی وغیره اصالتا بختیاری نیستند فقط افراد کمی آن هم خوانین جانکی بختیاری بودند مکوندی از ایلات ممسنی است، زنگنه و کردزنگنه کردهستند که از قسمت کرمانشاه وکردستان آمدند، آلخورشیدی اصالتنً شیرالی هستند. بلاخره ما باید یک روزی اصل و نسب خود را بشناسیم و شجاعت به اقرار حقیقت داشته باشیم به دلیل اینکه مدتها مرکز حکومت ایران شیراز فارس بود و سلسه حاکمان عادل و ارزشمند و مقتدری همانند هخامنشیها و زندیها و جمشید و غیره در منطقه فارس حکمرانی می کردند افراد و طوایفی که از سمت فارس آمدند دارای توان و تجربیات خاص بودند.
       هرکس از اصل و نسب خود غافل گردد                                                                           یقیاٌ پایمال و خورد گردد
تاجایی که مشخص گردید خانواده مبین یا ممبینی در حوالی شهر ممسنی نزدیک به نورآباد فارس ساکن و به کار کشاورزی آبی مشغول بودند و در همان محل زندگی میکردند به هر علت که گویا اختلاف طایفه ای و فامیلی بود مجبور به کوچ اختیاری یا اجباری می شوند محل سکونت خود را ترک کرده و نزد خانواده  ملا تامراد در تنگی به نام تنگ تامراد در میان یاسوج و بابا میدان در جنوب منطقه سپیدان آمدند از شواهد و قرائن پیدا است که مبین و تا مراد فامیل نزدیک بوده اند کلمه ملا به تامرادی های که ساکن آنجا هستند گفته می شود که یکی در ممسنی به کار کشاورزی مشغول بوده و دیگری در کوه به کار دامداری اشتغال داشت. به هر علت خانواده مبین نتوانست در کوه تامراد بماند مسیر ادامه مهاجرت آنها به دو صورت نقل شده است:
یک 1) چونکه تحت تعقیب بوده اند از راه کوهستانی به سمت  سپیدان، منطقه دشت بنار، چرام ، کهگیلویه ، لنده و ممبی منطقه بهمئی سپس در کوه منگشت در منطقه منگار ساکن شدند
2) روایت دیگر اینکه چون مبین کار و کسبش زراعت آبی بود از  تنگ تامراد به صحرا برگشت از مسیر دهنو ، حسین آباد ، باشت ، ایستگاه به ایستگاه جلو آمد مدتی در سردشت زیدون سکونت کردند سپس از سردشت به سمت بهبهان به کهگیلویه راهی ممبی تا کوه منگشت ودر منگار ساکن شد.
چون این بعد مسافت را پیاده پیمود و گاهی به کسب کار هم مشغول می شدند مهاجرت آنها چقدر طول کشید دقیقأ مشخص نیست. اما خانواده ملا تامراد کلاً مهاجرت نکردند تعدادی از آن ها در همان محل سکونت ماندند و عده ای که ملا مبین را همراهی می کردند تا مدتی با آنهایی که در محل قبلی مانده بودند در ارتباط و رفت و آمد بودند و هم اکنون افرادی به  نام ایل تامرادی در کوه و تنگ تامراد بین یاسوج و بابامیدان غرب جاده یاسوج حومه سپیدان ساکن هستند و تعدادی از آنها به شهرها و روستاهای اطراف مهاجرت کردند بطوریکه معلوم است  قرنها بعد از مهاجرت ممبینی ها از منطقه کهگیلویه تامرادی ها ایلی قوی و استوار در آن منقطه بودند به دلیلی که  سال1307 با رضا شاه پهلوی جنگیدند.
اینکه نام تامراد زیاد ذکر می گردد دلیلش این است تامراد در سه قسمت وارد این متن شد:
1-    اصل و اساس ما با تامرادی ها یکی است.
 2 .خانواده ای که زمان مهاجرت مبین با او همکاری و همراهی جدی و صمیمی داشت معروف به تامراد بود.
 3 .جد تامرادی های ساکن منگنان تامراد سوم می باشد که در اصل  تامرادی های ساکن منگنان از نسل مبین هستند.
خلاصه تا جایی که معلوم است ممبینی تا پنچ نسل (پنچ پشت) در منگار ساکن بودند و بعداً منگار را به سمت طلاور ، دیمه سرحدی و تازنگ را ترک کردند و در این محل ها ساکن شدند یادآوری می شود ممبینی ها زمانی که در منگار ساکن بودند به کاشت درخت و احداث باغ میوه جات اقدام کردند و رونقی در منطقه منگار به وجود آوردند که در زمان بار دهی باغ ها همسایگان به محصولات آنها دستبرد میزدند که همین سرقت و دزدی باعث جنگ وکشته شدن ملاح رحمان گردید.
روایتی نقل شده است که ممبینی ها همه فرزند شمشیر پسر مبین هستند که شمشیر دارای چهار فرزند به نام های خلیل ، تامراد ، تاعلی و تاکلی بوده است که خلیل دارای دو پسر به نام های شمس الدین و مهمد بود
شمس الدین پدر حضرات اولاد از قبیل آقایان: رحمانی،کریمی دادگستر،اسدی، رفیعی مسیحی که تعدادی از آنها با شهرت ممبینی معروف هستند.اینها اولاد ملا رحمان  هستند.
 فرزندان رحمان عبارتند از  محسن و  صفی که اولادان آنها هم اکنون در منطقه میداوود ، تیغن ، منگنان و رامهرمز و عده ای در سایر نقاط کشور ساکن هستند.
فرزندان مهمد عبارتند:  محمد حسین(عیوضی) که مسکن اصلی آنها در سرحانی است ، شاه امیری  مسکن اصلی آنها لاکم ، شمس آباد ، جولر ، کولر و غیره است  (مومن زکی) مسکن اصلی آنها در گنبد ،مله و غیره است  محمد کلی که مسکن اصلی آنها در هپرو ، پشت کره و غیره است  محمد کاظم و صالح که مسکن اصلی آنها میداوود است
فرزندان مهمد از دومادر بودند: محمد حسین(عیوضی) ، شاه امیر(  ،کله محمد رضایی)  مومن ( زکی) این چهار فرزند از یک مادر بوده اند.
 محمد کاظم  و  صالح  این دو فرزند هم از یک مادر بوده اند.
اولاد و نسل مرحومان نامبرده درمناطق ذکر شده ساکن هستند این توضیحات  فقط مربوط به اولاد خلیل است .
نسل واولاد سه پسر دیگر شمشیر بنامهای تامراد ، تاکلی ، تاعلی دراین متن نیامدند چون در این محل  سایت مقدور نیست و بقیه افراد وطوایف ممبینی هاکه نامبرده نشد اولاد آن سه نفر هستند انشاله در کتاب تذکره و تاریخ نام همه بطور مفصل و کامل توضیح داده خواهد شد وباید بگویم هر فرد وطایفه ای که تا حال بعنوان ممبینی شناخته شده بود ممبینی است دلایل و استعدلال آن ذکر خواهد شد.
علت اصلی عدم شناسایی طوایف ممبینی به آسانی پراکند گی و گستر دگی ایل در مناطق - کهگیلو یه- ممسنی -و جانکی می با شد.که در طول زمان به سبب تغییر حکام خوانین وعدم سکونت ثابت افراد عادی آنها مدام  جا بجا می شدند ممبینی ها به دلیل داشتن سه مر کزیت یک جانکی دو کهگیلویه سه ممسنی مدام در رفت وآمد بودند شناسایی تمام اهالی ایل بعلت عدم صرف وقت کا فی و مطالعه دقیق اسناد وسوابق و تحلیل درست توسط برخی و با قضاوت عجولانه بسیاری را از نسب ممبینی خارج کردند بنده آن نظریه را رد می کنم که بدون تحلیل صحیح و صلاح ومصلحت ایل وعدم رعایت حرمت سایرین انجام شد، بسیاری را از ممبینی طرد کردند ،من با نظر آنهاموافق نیستم هر کس با اسم و شهرت ممبینی و متعهد به ممبینی بود ممبینی است ودر چهارچوب  ممبینی جای گرفت و در قالب ممبینی می گنجد انشاله نام تمام افراد خانوارها تیره و طایفه ها با استناد به دلایل قرائن معتبر استدلال منطقی و مورد پسند واسناد مختلف متعدد و مستند درکتاب شجره و تاریخ ایل ممبینی و تامرادی های سا کن در منقطه کهگیلویه و بویر احمد ذکر وآورده خواهد شد واحدی با نام و شهرت ممبینی از تاریخ ممبینی طرد نخواهدشد.
 
 
 
 
اولین طایفه ای از ممبینی ها که به میداوود آمد
ملا معصوم پسر ملا محمد رفیع پسر ملا صالح پسر ملاح مهمد پسر ملا خلیل پسر ملا شمشیر پسر ملا مبین ،ششمین نوه مبین چون دارای احشام و حیوانات زیادی بود  تازنگ و پشت گچ محل مناسبی برای او نبود و بفکر توسعه قلمرو جا و مکان افتاد اولین کسی از ممبینی بود که به میداوود آمد . با ورود ملامعصوم به میداوود نماینده حکومت وقت از حضور ایشان در میداوود مخالفت کرد. که میان ملا معصوم و نماینده حکومت درگیری رخ می دهد نماینده حکومت به دست ملا معصوم به قتل می رسد. گویا این اتفاق در سال 1171 شمسی در زمان حکومت کریم خان زند اتفاق می افتد . حاکم این منطقه شخصی به نام هیبت الله خان باوی ساکن در باشت بود ، ایشان جوانی کم تجربه و تندخوی بود به همین دلیل کریم خان زند میرزا طاهر چهارمحالی را به عنوان دبیر و راهنمای ایشان منصوب کرد تا به اصطلاح مراقب خطاهای او باشد. به محض با خبر شدن خان باوی از قتل نماینده خود به دست شخص عادی بسیار ناراحت و خشمگین شد و برای مجازات ملا معصوم با قشونی از کهگیلویه که میرزا طاهر ایشان را همراهی میکرد به سمت میداوود حرکت کرد. ملا معصوم برای دفاع از خود تدبیری اندیشید و به هر وسیله ای با میرزا طاهر ارتباط برقرا ر می کند. گویا میرزا طاهر بخاطر پست و مقام هبیب الله خان باوی به فکر بهانه ای برای نابود کردن آن بود که با همکاری و تبانی ملا معصوم، هبیب الله خان نرسیده به میداوود به دستور میرزا طاهر به دست برادر میرزا طاهر به قتل میرسد و فرماندهی قشون را میرزا طاهر به دست میگیرد. میرزا طاهر برای طفره رفتن به بهانه گرفتن مالیات قتل خان باوی را به طایفه دیگری اعلام میکند اما صحت قضیه روشن بود. در آن زمان کریم خان مسافرت به آذربایجان رفته بود که خبر قتل خان باوی و توطئه میرزا طاهر به او  رسید. کریم خان فورأ دستور مجازات میرزا طاهر  را صادر کرد و عده ای را برای اجرای حکم خود به طرف میرزا طاهر حرکت داد اما میرزا طاهر که شخصی دانا و مکار بود مأمورین کریم خان را بطرف خود رام کرد (یادآوری میشود  که میرزا طاهر بعد از قتل خان باوی و آمدن به میداوود با ملا معصوم آشنا و دوست گردید و از سر تقصیر و جرم وی گذشت و امتیاز حکومتی به ایشان هم واگذار نمود میرزا طاهر بعد از رام کردن مأمورین کریم خان،به صادق خان برادر کریم خان پناه میبرد و تقاضای عفو و بخشش می نماید. صادق خان از سر تقصیر میرزا طاهر گذشت و خودش شخصأ حاکمیت کهگیلویه را به عهده گرفت. گرچه حکومت مرکزی به دست خانواده زند و نفر اول حکومت کریم خان زند بود امابختیاری ها تقریباً معاونت حکومت آن زمان را دارا بودند و خان بختیاری در این منطقه علیرضا خان بختیاری بود. زکی خان اولین خان بهمئی بود زکی خان به دلیل نسبت فامیلی  با یکی از خوانین بختیاری به ایشان سمت خان بهمئی دادند و بهمئی را مستقل کردن که با مخالفت بزرگان طایفه مهمدی با زکی خان و معرفی خلیل برای خان طایفه مهمدی با اینکه خلیل خان حکم خانی خودش را از ایل خانی بختیاری دریافت کرده بود اما به دلیل قوی تر بودن حاکمیت کهگیلویه با برخورداری از حمایت های کریم خان و حکومت مرکزی در فارس چون آن زمان استان کهگیو یه و بویراحمد مستقل نبود جزعی از استان فارس بود به همین دلیل بیشتر مورد توجه وحمایت حکومت مرکزی قرار می گرفت بهمئی تصمیم گرفت از بختیاری جدا شود و به کهگیلویه بپیوندد از پرداخت مالیات به  خان بختیاری خودداری کرد علیرضا خان تصمیم به تسلیم کردن خلیل خان و بهمئی می نماید در این راستا به علت جنگ منگار و کشته شدن ملا رحمان ، ممبینی ها به فرماندهی ملا علی حسین رحمانی و ملا معصوم صالحی با علیرضا خان بختیاری هماهنگ می شوند کریم خان از این نقشه با خبر میشود و چون تنها رقیب خود را بختیاری ها می دانست از پیشرفت و توسعه قلم روی بختیاری راضی نبود و فورأ برادرش صادق خان را از حکومت کهگیلویه کنار میزند . (چون کریم خان خودش را وکیل مردم معرفی کرده بود و ظاهرأ نمی خواست خود و یا شخصی از خانواده اش در اختلافات ومناقشات مردمی دخالت کنند برادرش را از حکومت جابه جا می کند و میرزا فتاح خان گرمرودی را به جای او حاکم کهگیلویه می نماید) و به حاکم کهگیلویه سفارش می کند که جنگ احتمالی بختیاری با بهمئی از بهمئی حمایت کند. ممبینی و بختیاری از دستور کریم خان بی خبر بودند خلاصه جنگ رخ میدهد بختیاری و ممبینی ها به اهداف از پیش تعین شده خود دسترسی پیدا نکردند اما آن جنگ این سه اثر را داد و طرفین متحمل ضرر و زیان های شدند: 1) افراد برجسته و ارزشمندی از دو طرف در آن جنگ کشته شدند
2) بهمئی تسلیم کهگیلویه گردید
 3) ممبینی هم از آن زمان اتحاد خودش را با بختیاری منعقد میکند که تا حال بخشی از بختیاری محسوب می شود
اینکه بعضی ها به بهمئی کهگیلویه می گویند درست نیست اصلأ بهمئی ها اصالتأ کهگیلویه ای نیستند . کهگیلویه قسمتی از بویراحمد بوده که دهدشت فعلی با نام آن  معروف بود و دلیلش این است که بهمئی مدتی ضمیمه کهگیلویه بوده است.= بهمئی به حمایتها ی کریم زند وحاکم کهگیلویه هم قدر شناس و وفادار نماند از فرمان آنها سرپیچی کرد به سا ل 1178 حکومت زند جنگی در منطقه لیراو بهمئی سردسیری کرد که نه به زن وبچه رحم نمود ونه به اسرا گذشت کرد تمام اسیران را گردن زد واز سر آنها مناره درست کرد.برخورد چنان سخت وشدید بود که بهمئی به حد نابودی منجر شد کریم زند که از مهر و محبت گذشت عدالت عفو و بخشش مغلوب خود دوست و دشمن به این صفات نیک او اذهان واقرار دارند حتی به آزاد خان افغان ترحم وگذشت کرد چرا اینطور با ملت ونزدیکترین همسایه قوم وقبیله خود این جور  رفتار کرد علت معلوم است ما باید واقعیتها را به پذیریم
همان طوری که ذکر گردید ملا معصوم صالحی قبل از این جنگ وارد میداوود شده بود که قبل از ورود ملا معصوم به میداوود حضرات داوودی  در میداوود ساکن بودند. ملا معصوم با همکاری و تبانی که با میرزا طاهر چهار محالی سپس با صادق خان زند داشته بود توانست صاحب بخش عمده ای از میداوود شود سپس اولاد ملا جمشید ملا صالح عمو زاده های ملا معصوم  به درخواست ملا معصوم به میداوود آمدند. با آمدن اولاد ملا صالح به میداوود پنچ نفر از اولاد ملا مهمد در منطقه پشت گچ ماندند به هر علت میان آن پنچ برادر در گیری رخ داد. چون ملا محمد کاظم و ملا صالح از یک مادر بودند و از قبل اولاد ملا صالح به میداوود آمده بودند. اولاد ملا  صالح رفتند و اولاد ملا محمد کاظم را به میداوود آوردند که در این خصوص هیچگونه برخورد و درگیری مجددی رخ نداد اما نگرانی و ناراحتی میان آنها وجود داشت. قبل از اختلاف اولاد مهمد ، اولاد رحمان  با هم اختلاف داشتند اختلافات اولادان مهمد و شمس الدین هر کدام در داخل خانواده خود بود و همین اختلافات باعث دو دستگی ممبینی ها شد به همین علت بده و بستون های و تغیراتی در ساختار اداره ایل ایجاد گردید. دو نفر از فرزندان ملا مهمد اولادان ملا صالح و ملا محمد کاظم در میداوود ساکن شدند. چهار نفر از فرزندان ملا مهمد و فرزندان ملاح رحمان در منطقه پشت گچ ماندند. ملا محسن پسر ملاه رحمان  تا منطقه محمد آباد و حومه تیغن آمد و در همان جا ساکن شد. این اتفاقات قبل از جنگ ممبینی و بختیاری با بهمئی در طلاور و دیمه سرحدی رخ داده بود بقیه اهالی ممبینی به تدریج وارد میداوود شدند.-- این توضیح خلاصه و گذرا از تذکره و سوابق ایل ممبینی است که انشاء الله در آینده نزدیک تاریخچه ایل ممبینی به طور کامل تهیه ،تنظیم و منتشر خواهد شد و از همه اهالی ایل ممبینی بخصوص آنهایی که اطلاعات کامل و جامع دارند تقاضا میشود در جهت بهتر تنظیم کردن این اثر مهم ما را یاری بفر مایند.
 نویسنده: مهدی خادمی نیا
تقدیر و تشکر صمیمانه از دوست عزیزم جناب آقای سعید طاهری که بنده را در تهیه این مطلب یاری نموده اند.
(برای ارتقا سطح کیفی این وبلاگ صمیمانه منتظر انتقادات و پیشنهادات ، راهنمایی، ارشاد،و دادن اطلاعات صحیح  شما سروران ارجمند میباشم و هر شخص و اشخاصی در خصوص سوابق تسکره.. و رویدادها و عملکردهای ایل ممبینی مطلب یا مطالبی ارسال فرماید با ذکر نام شریف راوی ثبت خواهد شد وآماده مشورت، تبادل نظر و پاسخ گویی مطالب خود خواهم بود.
مهدی خادمی نیا
 راه های ارتباط:
از طریق ایمیل: khademi_mehdi1988@yahoo.com
ارسال نظرات از طریق بخش نظردهی در وبلاگ
 از طریق تماس تلفنی  با اینجانب  09165893290   برچسب‌ها: باغملک, طایفه ممبینی, میداوود, طوایف باغملک, مردم شناسی باغملک  نوشته شده در چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت 1:16 توسط مهدی خادمی نیا  |    مهدی خادمی نیالیسانس حسابداریراههای ارتباط:khademi_mehdi1988@yahoo.com خانه پروفایل مدیر وبلاگ آرشیو وبلاگ عناوین نوشته ها پیوندهای روزانه یاهو دانشگاه نواوران کوهدشت استخدام بانک ها سازمان سنجش آرشیو پیوندهای روزانه نوشته‌های پیشین اسفند ۱۳۹۴ فروردین ۱۳۹۴ اسفند ۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ دی ۱۳۹۲ آبان ۱۳۹۲ تیر ۱۳۹۲ فروردین ۱۳۹۲ دی ۱۳۹۰ شهریور ۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ آرشیو موضوعی عاشقانه و مذهبی ورزشی داستان طنز و sms بازار شعر مقالات دانلود خوزستان شناسی گیر بازار خاطرات دانستنی های عجیب پیوندها هیئت نورالزهرا(س) - رستم آباد سایت یارانه ها اوقات شرعی انلاین گالری عکس و قالب جمعیت لحظه ای ایران پسر کوچک وبلاگ شخصی مهدی افسانه سایت افزایش آمار و رتبه آلکسا خرید ساعت دیواری فانتزی اخبار قزوین | سایت اخبار استان قزوین | سایت قزوین Susa Web Tools   SusaWebTools بیش از 1144 سال (شمسی) و 11 ماه و 28 روز و 14 ساعت و 57دقیقه و 56 ثانیه است کسی منتظر 313 مرد است و زمان36130201076.886 همچنان در گذر است ، آه... مرد شدن چقدر زمان میخواهد.... اللهم عجل لولیک الفرج تبادل لینک
                                   
  منبع کدهاي زيبا سازي وبلاگ    
  نظر یادت نره X تبلیغات   باغملک �����باغملک����� شجره نامه ایل ممبینی
گذری از تاریخچه ایل ممبینی
 طبق تحلیل تحقیق مطالعات همه جانبه و بررسی های به عمل آمده از سوابق اقوام وقومیتهای لر ایل ممبینی نژاداٌ و اصالتاٌ کهگیلویه بویراحمدی یا ممسنی هستند زیرا سوابق سکونت و حضور ایل ممبینی در مراحل وزمانهای مختلف در این مناطق شناسایی شده است  و با تامرادی های سا کن آن منطقه فا میل می با شند قراِئن شواهد ظاهری و باطنی از حیث شکل قیافه، لهجه، تکلم، اندام،آداب عرف فرهنگ و رسومات محلی،خصوصیات فردی واجتماعی و علوم جامعه شناسی صحت این موضوع را تأیید می نماید ممبینها خصوصیات مشابه زیادی باکهگیلویه و بویراحمدیها به ویژه با تامرادی ها دارند کلمه ملاح یک واژه و وضع مشترک بین ممبینی ها و تامرادی های مقیم آنجا می با شد با آن همه توصیف توضیح وذکر دلیل به استناد اسناد وقرائن مختلف – اینکه ممبینی اصالتً بختیاری نیست برای من محرز و مسلم است باید اذعان کنم هنوز به نتیجه قطعی نرسیدم که ممبینی از ایلات ممسنی یا کهگیلویه می باشد علت این است که آن زمان محل سکونت مردم ثابت نبود مدام تعغیر مکان می دادند روایات واسناد اشاره به هر دو منطقه می نماید یاد آوری می شود کل اقوام لر اعم از لر کوچک شامل اهالی استان لرستان و حومه، این سمت بختیاریها، بهمئی،کهگیلویه وبویر احمد تا حوزه ممسنی تمام از یک نژاد می باشند –تمام اقوام وقومیت های لر از یک ریشه می باشند- تفکیک آن در این محل مقدور نیست در سند کلی و کتاب تاریخ مفصل توضیحات لازم داده می شود - خود بختیاریها همه یک نژاد نیستند حتی بخشی از خوانین بختیاری، خوانین دورکی نسب پدری آنها از لر کوچک وطایفه پاپی می باشد افراد و طوایف مختلفی از سایر نقاط کشور از جمله طایفی از ایلات ممسنی به حوزه بختیاری آمدند ودر بختیاری ادغام شدند بختیاری از چند ریشه ونژاد می باشند فعلٌ قصد ورود به این بحث را ندارم – برخی گفته اند نژاد لر از اعراب است - بعضی می گویند ریشه لر یونانی است – عده ای هم چیز های دیگری ادعا میکنند- اما برخلاف نظر آنها بنده متعقد هستم لرها ایرانی اصل وازمردم باستان این سر زمین می باشند چون مشابهت و  همخوانی از لحاظ کلی وفردی با هیچ ملیتی ندارند فقط به کردها احتمال قوی وجود دارد. بنده باور دارم که اصل و نسب لر و کرد به هم می رسد -اما این سئوال یا تردید در ظن من مطرح است اگر تمام اقوام لر یک قوم و از یک ریشه می باشندچرا اختلاف لهجه وتکلم دارند علت هم زبان نبودن لرها باید شناسایی شود -بناری هم اصالتاٌ بهمئی نیست از کهگیلویه است از نظر نسب پدری نزدیکترین طایفه به ممبینی بناری است هم اکنون عمده جمعیت بناری در منطقه کهگیلویه می باشند مر کز آنها شهر چرام است ،از قرائن پیداست که تامراد و بنار فامیل نزدیک بودند اگر دقت بفرمائید ممبینی ها و بناریها خصوصیات بسیار مشترک و مشابهی با هم دارند بهمن از بناری زن گرفت بهمئی ها خواهرزاده بناری ها می باشند بناری از کنیه همانند ممبینی ها به ارث بهره برده است کلمه ها و واژه های و عنوان های مشترک زیادی میان ممبینی ها بناری و تامرادی های منقطه کهگیویه می باشد درست است که ممبینی ها قرنها در حوزه جانکی ساکن بودند و در همین مکان رشد کردند و منطقه جانکی به مرکزیت شهرستان باغملک از لحاظ جغرافیایی و تقسیمات کشوری بخشی از حوزه بختیاری محسوب می شود امااکثریت مطلق جمعیت جانکی تا مرز بارونگرد و هلاگون اصالتا بختیاری نیستند حتی آنهائکه به زبان و لهجه بختیاری تکلم می کنند همانند کردها طوایف زنگنه کرد زنگنه آلخورشیدی مکوندی وغیره اصالتا بختیاری نیستند فقط افراد کمی آن هم خوانین جانکی بختیاری بودند مکوندی از ایلات ممسنی است، زنگنه و کردزنگنه کردهستند که از قسمت کرمانشاه وکردستان آمدند، آلخورشیدی اصالتنً شیرالی هستند. بلاخره ما باید یک روزی اصل و نسب خود را بشناسیم و شجاعت به اقرار حقیقت داشته باشیم به دلیل اینکه مدتها مرکز حکومت ایران شیراز فارس بود و سلسه حاکمان عادل و ارزشمند و مقتدری همانند هخامنشیها و زندیها و جمشید و غیره در منطقه فارس حکمرانی می کردند افراد و طوایفی که از سمت فارس آمدند دارای توان و تجربیات خاص بودند.
       هرکس از اصل و نسب خود غافل گردد                                                                           یقیاٌ پایمال و خورد گردد
تاجایی که مشخص گردید خانواده مبین یا ممبینی در حوالی شهر ممسنی نزدیک به نورآباد فارس ساکن و به کار کشاورزی آبی مشغول بودند و در همان محل زندگی میکردند به هر علت که گویا اختلاف طایفه ای و فامیلی بود مجبور به کوچ اختیاری یا اجباری می شوند محل سکونت خود را ترک کرده و نزد خانواده  ملا تامراد در تنگی به نام تنگ تامراد در میان یاسوج و بابا میدان در جنوب منطقه سپیدان آمدند از شواهد و قرائن پیدا است که مبین و تا مراد فامیل نزدیک بوده اند کلمه ملا به تامرادی های که ساکن آنجا هستند گفته می شود که یکی در ممسنی به کار کشاورزی مشغول بوده و دیگری در کوه به کار دامداری اشتغال داشت. به هر علت خانواده مبین نتوانست در کوه تامراد بماند مسیر ادامه مهاجرت آنها به دو صورت نقل شده است:
یک 1) چونکه تحت تعقیب بوده اند از راه کوهستانی به سمت  سپیدان، منطقه دشت بنار، چرام ، کهگیلویه ، لنده و ممبی منطقه بهمئی سپس در کوه منگشت در منطقه منگار ساکن شدند
2) روایت دیگر اینکه چون مبین کار و کسبش زراعت آبی بود از  تنگ تامراد به صحرا برگشت از مسیر دهنو ، حسین آباد ، باشت ، ایستگاه به ایستگاه جلو آمد مدتی در سردشت زیدون سکونت کردند سپس از سردشت به سمت بهبهان به کهگیلویه راهی ممبی تا کوه منگشت ودر منگار ساکن شد.
چون این بعد مسافت را پیاده پیمود و گاهی به کسب کار هم مشغول می شدند مهاجرت آنها چقدر طول کشید دقیقأ مشخص نیست. اما خانواده ملا تامراد کلاً مهاجرت نکردند تعدادی از آن ها در همان محل سکونت ماندند و عده ای که ملا مبین را همراهی می کردند تا مدتی با آنهایی که در محل قبلی مانده بودند در ارتباط و رفت و آمد بودند و هم اکنون افرادی به  نام ایل تامرادی در کوه و تنگ تامراد بین یاسوج و بابامیدان غرب جاده یاسوج حومه سپیدان ساکن هستند و تعدادی از آنها به شهرها و روستاهای اطراف مهاجرت کردند بطوریکه معلوم است  قرنها بعد از مهاجرت ممبینی ها از منطقه کهگیلویه تامرادی ها ایلی قوی و استوار در آن منقطه بودند به دلیلی که  سال1307 با رضا شاه پهلوی جنگیدند.
اینکه نام تامراد زیاد ذکر می گردد دلیلش این است تامراد در سه قسمت وارد این متن شد:
1-    اصل و اساس ما با تامرادی ها یکی است.
 2 .خانواده ای که زمان مهاجرت مبین با او همکاری و همراهی جدی و صمیمی داشت معروف به تامراد بود.
 3 .جد تامرادی های ساکن منگنان تامراد سوم می باشد که در اصل  تامرادی های ساکن منگنان از نسل مبین هستند.
خلاصه تا جایی که معلوم است ممبینی تا پنچ نسل (پنچ پشت) در منگار ساکن بودند و بعداً منگار را به سمت طلاور ، دیمه سرحدی و تازنگ را ترک کردند و در این محل ها ساکن شدند یادآوری می شود ممبینی ها زمانی که در منگار ساکن بودند به کاشت درخت و احداث باغ میوه جات اقدام کردند و رونقی در منطقه منگار به وجود آوردند که در زمان بار دهی باغ ها همسایگان به محصولات آنها دستبرد میزدند که همین سرقت و دزدی باعث جنگ وکشته شدن ملاح رحمان گردید.
روایتی نقل شده است که ممبینی ها همه فرزند شمشیر پسر مبین هستند که شمشیر دارای چهار فرزند به نام های خلیل ، تامراد ، تاعلی و تاکلی بوده است که خلیل دارای دو پسر به نام های شمس الدین و مهمد بود
شمس الدین پدر حضرات اولاد از قبیل آقایان: رحمانی،کریمی دادگستر،اسدی، رفیعی مسیحی که تعدادی از آنها با شهرت ممبینی معروف هستند.اینها اولاد ملا رحمان  هستند.
 فرزندان رحمان عبارتند از  محسن و  صفی که اولادان آنها هم اکنون در منطقه میداوود ، تیغن ، منگنان و رامهرمز و عده ای در سایر نقاط کشور ساکن هستند.
فرزندان مهمد عبارتند:  محمد حسین(عیوضی) که مسکن اصلی آنها در سرحانی است ، شاه امیری  مسکن اصلی آنها لاکم ، شمس آباد ، جولر ، کولر و غیره است  (مومن زکی) مسکن اصلی آنها در گنبد ،مله و غیره است  محمد کلی که مسکن اصلی آنها در هپرو ، پشت کره و غیره است  محمد کاظم و صالح که مسکن اصلی آنها میداوود است
فرزندان مهمد از دومادر بودند: محمد حسین(عیوضی) ، شاه امیر(  ،کله محمد رضایی)  مومن ( زکی) این چهار فرزند از یک مادر بوده اند.
 محمد کاظم  و  صالح  این دو فرزند هم از یک مادر بوده اند.
اولاد و نسل مرحومان نامبرده درمناطق ذکر شده ساکن هستند این توضیحات  فقط مربوط به اولاد خلیل است .
نسل واولاد سه پسر دیگر شمشیر بنامهای تامراد ، تاکلی ، تاعلی دراین متن نیامدند چون در این محل  سایت مقدور نیست و بقیه افراد وطوایف ممبینی هاکه نامبرده نشد اولاد آن سه نفر هستند انشاله در کتاب تذکره و تاریخ نام همه بطور مفصل و کامل توضیح داده خواهد شد وباید بگویم هر فرد وطایفه ای که تا حال بعنوان ممبینی شناخته شده بود ممبینی است دلایل و استعدلال آن ذکر خواهد شد.
علت اصلی عدم شناسایی طوایف ممبینی به آسانی پراکند گی و گستر دگی ایل در مناطق - کهگیلو یه- ممسنی -و جانکی می با شد.که در طول زمان به سبب تغییر حکام خوانین وعدم سکونت ثابت افراد عادی آنها مدام  جا بجا می شدند ممبینی ها به دلیل داشتن سه مر کزیت یک جانکی دو کهگیلویه سه ممسنی مدام در رفت وآمد بودند شناسایی تمام اهالی ایل بعلت عدم صرف وقت کا فی و مطالعه دقیق اسناد وسوابق و تحلیل درست توسط برخی و با قضاوت عجولانه بسیاری را از نسب ممبینی خارج کردند بنده آن نظریه را رد می کنم که بدون تحلیل صحیح و صلاح ومصلحت ایل وعدم رعایت حرمت سایرین انجام شد، بسیاری را از ممبینی طرد کردند ،من با نظر آنهاموافق نیستم هر کس با اسم و شهرت ممبینی و متعهد به ممبینی بود ممبینی است ودر چهارچوب  ممبینی جای گرفت و در قالب ممبینی می گنجد انشاله نام تمام افراد خانوارها تیره و طایفه ها با استناد به دلایل قرائن معتبر استدلال منطقی و مورد پسند واسناد مختلف متعدد و مستند درکتاب شجره و تاریخ ایل ممبینی و تامرادی های سا کن در منقطه کهگیلویه و بویر احمد ذکر وآورده خواهد شد واحدی با نام و شهرت ممبینی از تاریخ ممبینی طرد نخواهدشد.
 
 
 
 
اولین طایفه ای از ممبینی ها که به میداوود آمد
ملا معصوم پسر ملا محمد رفیع پسر ملا صالح پسر ملاح مهمد پسر ملا خلیل پسر ملا شمشیر پسر ملا مبین ،ششمین نوه مبین چون دارای احشام و حیوانات زیادی بود  تازنگ و پشت گچ محل مناسبی برای او نبود و بفکر توسعه قلمرو جا و مکان افتاد اولین کسی از ممبینی بود که به میداوود آمد . با ورود ملامعصوم به میداوود نماینده حکومت وقت از حضور ایشان در میداوود مخالفت کرد. که میان ملا معصوم و نماینده حکومت درگیری رخ می دهد نماینده حکومت به دست ملا معصوم به قتل می رسد. گویا این اتفاق در سال 1171 شمسی در زمان حکومت کریم خان زند اتفاق می افتد . حاکم این منطقه شخصی به نام هیبت الله خان باوی ساکن در باشت بود ، ایشان جوانی کم تجربه و تندخوی بود به همین دلیل کریم خان زند میرزا طاهر چهارمحالی را به عنوان دبیر و راهنمای ایشان منصوب کرد تا به اصطلاح مراقب خطاهای او باشد. به محض با خبر شدن خان باوی از قتل نماینده خود به دست شخص عادی بسیار ناراحت و خشمگین شد و برای مجازات ملا معصوم با قشونی از کهگیلویه که میرزا طاهر ایشان را همراهی میکرد به سمت میداوود حرکت کرد. ملا معصوم برای دفاع از خود تدبیری اندیشید و به هر وسیله ای با میرزا طاهر ارتباط برقرا ر می کند. گویا میرزا طاهر بخاطر پست و مقام هبیب الله خان باوی به فکر بهانه ای برای نابود کردن آن بود که با همکاری و تبانی ملا معصوم، هبیب الله خان نرسیده به میداوود به دستور میرزا طاهر به دست برادر میرزا طاهر به قتل میرسد و فرماندهی قشون را میرزا طاهر به دست میگیرد. میرزا طاهر برای طفره رفتن به بهانه گرفتن مالیات قتل خان باوی را به طایفه دیگری اعلام میکند اما صحت قضیه روشن بود. در آن زمان کریم خان مسافرت به آذربایجان رفته بود که خبر قتل خان باوی و توطئه میرزا طاهر به او  رسید. کریم خان فورأ دستور مجازات میرزا طاهر  را صادر کرد و عده ای را برای اجرای حکم خود به طرف میرزا طاهر حرکت داد اما میرزا طاهر که شخصی دانا و مکار بود مأمورین کریم خان را بطرف خود رام کرد (یادآوری میشود  که میرزا طاهر بعد از قتل خان باوی و آمدن به میداوود با ملا معصوم آشنا و دوست گردید و از سر تقصیر و جرم وی گذشت و امتیاز حکومتی به ایشان هم واگذار نمود میرزا طاهر بعد از رام کردن مأمورین کریم خان،به صادق خان برادر کریم خان پناه میبرد و تقاضای عفو و بخشش می نماید. صادق خان از سر تقصیر میرزا طاهر گذشت و خودش شخصأ حاکمیت کهگیلویه را به عهده گرفت. گرچه حکومت مرکزی به دست خانواده زند و نفر اول حکومت کریم خان زند بود امابختیاری ها تقریباً معاونت حکومت آن زمان را دارا بودند و خان بختیاری در این منطقه علیرضا خان بختیاری بود. زکی خان اولین خان بهمئی بود زکی خان به دلیل نسبت فامیلی  با یکی از خوانین بختیاری به ایشان سمت خان بهمئی دادند و بهمئی را مستقل کردن که با مخالفت بزرگان طایفه مهمدی با زکی خان و معرفی خلیل برای خان طایفه مهمدی با اینکه خلیل خان حکم خانی خودش را از ایل خانی بختیاری دریافت کرده بود اما به دلیل قوی تر بودن حاکمیت کهگیلویه با برخورداری از حمایت های کریم خان و حکومت مرکزی در فارس چون آن زمان استان کهگیو یه و بویراحمد مستقل نبود جزعی از استان فارس بود به همین دلیل بیشتر مورد توجه وحمایت حکومت مرکزی قرار می گرفت بهمئی تصمیم گرفت از بختیاری جدا شود و به کهگیلویه بپیوندد از پرداخت مالیات به  خان بختیاری خودداری کرد علیرضا خان تصمیم به تسلیم کردن خلیل خان و بهمئی می نماید در این راستا به علت جنگ منگار و کشته شدن ملا رحمان ، ممبینی ها به فرماندهی ملا علی حسین رحمانی و ملا معصوم صالحی با علیرضا خان بختیاری هماهنگ می شوند کریم خان از این نقشه با خبر میشود و چون تنها رقیب خود را بختیاری ها می دانست از پیشرفت و توسعه قلم روی بختیاری راضی نبود و فورأ برادرش صادق خان را از حکومت کهگیلویه کنار میزند . (چون کریم خان خودش را وکیل مردم معرفی کرده بود و ظاهرأ نمی خواست خود و یا شخصی از خانواده اش در اختلافات ومناقشات مردمی دخالت کنند برادرش را از حکومت جابه جا می کند و میرزا فتاح خان گرمرودی را به جای او حاکم کهگیلویه می نماید) و به حاکم کهگیلویه سفارش می کند که جنگ احتمالی بختیاری با بهمئی از بهمئی حمایت کند. ممبینی و بختیاری از دستور کریم خان بی خبر بودند خلاصه جنگ رخ میدهد بختیاری و ممبینی ها به اهداف از پیش تعین شده خود دسترسی پیدا نکردند اما آن جنگ این سه اثر را داد و طرفین متحمل ضرر و زیان های شدند: 1) افراد برجسته و ارزشمندی از دو طرف در آن جنگ کشته شدند
2) بهمئی تسلیم کهگیلویه گردید
 3) ممبینی هم از آن زمان اتحاد خودش را با بختیاری منعقد میکند که تا حال بخشی از بختیاری محسوب می شود
اینکه بعضی ها به بهمئی کهگیلویه می گویند درست نیست اصلأ بهمئی ها اصالتأ کهگیلویه ای نیستند . کهگیلویه قسمتی از بویراحمد بوده که دهدشت فعلی با نام آن  معروف بود و دلیلش این است که بهمئی مدتی ضمیمه کهگیلویه بوده است.= بهمئی به حمایتها ی کریم زند وحاکم کهگیلویه هم قدر شناس و وفادار نماند از فرمان آنها سرپیچی کرد به سا ل 1178 حکومت زند جنگی در منطقه لیراو بهمئی سردسیری کرد که نه به زن وبچه رحم نمود ونه به اسرا گذشت کرد تمام اسیران را گردن زد واز سر آنها مناره درست کرد.برخورد چنان سخت وشدید بود که بهمئی به حد نابودی منجر شد کریم زند که از مهر و محبت گذشت عدالت عفو و بخشش مغلوب خود دوست و دشمن به این صفات نیک او اذهان واقرار دارند حتی به آزاد خان افغان ترحم وگذشت کرد چرا اینطور با ملت ونزدیکترین همسایه قوم وقبیله خود این جور  رفتار کرد علت معلوم است ما باید واقعیتها را به پذیریم
همان طوری که ذکر گردید ملا معصوم صالحی قبل از این جنگ وارد میداوود شده بود که قبل از ورود ملا معصوم به میداوود حضرات داوودی  در میداوود ساکن بودند. ملا معصوم با همکاری و تبانی که با میرزا طاهر چهار محالی سپس با صادق خان زند داشته بود توانست صاحب بخش عمده ای از میداوود شود سپس اولاد ملا جمشید ملا صالح عمو زاده های ملا معصوم  به درخواست ملا معصوم به میداوود آمدند. با آمدن اولاد ملا صالح به میداوود پنچ نفر از اولاد ملا مهمد در منطقه پشت گچ ماندند به هر علت میان آن پنچ برادر در گیری رخ داد. چون ملا محمد کاظم و ملا صالح از یک مادر بودند و از قبل اولاد ملا صالح به میداوود آمده بودند. اولاد ملا  صالح رفتند و اولاد ملا محمد کاظم را به میداوود آوردند که در این خصوص هیچگونه برخورد و درگیری مجددی رخ نداد اما نگرانی و ناراحتی میان آنها وجود داشت. قبل از اختلاف اولاد مهمد ، اولاد رحمان  با هم اختلاف داشتند اختلافات اولادان مهمد و شمس الدین هر کدام در داخل خانواده خود بود و همین اختلافات باعث دو دستگی ممبینی ها شد به همین علت بده و بستون های و تغیراتی در ساختار اداره ایل ایجاد گردید. دو نفر از فرزندان ملا مهمد اولادان ملا صالح و ملا محمد کاظم در میداوود ساکن شدند. چهار نفر از فرزندان ملا مهمد و فرزندان ملاح رحمان در منطقه پشت گچ ماندند. ملا محسن پسر ملاه رحمان  تا منطقه محمد آباد و حومه تیغن آمد و در همان جا ساکن شد. این اتفاقات قبل از جنگ ممبینی و بختیاری با بهمئی در طلاور و دیمه سرحدی رخ داده بود بقیه اهالی ممبینی به تدریج وارد میداوود شدند.-- این توضیح خلاصه و گذرا از تذکره و سوابق ایل ممبینی است که انشاء الله در آینده نزدیک تاریخچه ایل ممبینی به طور کامل تهیه ،تنظیم و منتشر خواهد شد و از همه اهالی ایل ممبینی بخصوص آنهایی که اطلاعات کامل و جامع دارند تقاضا میشود در جهت بهتر تنظیم کردن این اثر مهم ما را یاری بفر مایند.
 نویسنده: مهدی خادمی نیا
تقدیر و تشکر صمیمانه از دوست عزیزم جناب آقای سعید طاهری که بنده را در تهیه این مطلب یاری نموده اند.
(برای ارتقا سطح کیفی این وبلاگ صمیمانه منتظر انتقادات و پیشنهادات ، راهنمایی، ارشاد،و دادن اطلاعات صحیح  شما سروران ارجمند میباشم و هر شخص و اشخاصی در خصوص سوابق تسکره.. و رویدادها و عملکردهای ایل ممبینی مطلب یا مطالبی ارسال فرماید با ذکر نام شریف راوی ثبت خواهد شد وآماده مشورت، تبادل نظر و پاسخ گویی مطالب خود خواهم بود.
مهدی خادمی نیا
 راه های ارتباط:
از طریق ایمیل: khademi_mehdi1988@yahoo.com
ارسال نظرات از طریق بخش نظردهی در وبلاگ
 از طریق تماس تلفنی  با اینجانب  09165893290   برچسب‌ها: باغملک, طایفه ممبینی, میداوود, طوایف باغملک, مردم شناسی باغملک  نوشته شده در چهارشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ ساعت 1:16 توسط مهدی خادمی نیا  |    مهدی خادمی نیالیسانس حسابداریراههای ارتباط:khademi_mehdi1988@yahoo.com خانه پروفایل مدیر وبلاگ آرشیو وبلاگ عناوین نوشته ها پیوندهای روزانه یاهو دانشگاه نواوران کوهدشت استخدام بانک ها سازمان سنجش آرشیو پیوندهای روزانه نوشته‌های پیشین اسفند ۱۳۹۴ فروردین ۱۳۹۴ اسفند ۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ دی ۱۳۹۲ آبان ۱۳۹۲ تیر ۱۳۹۲ فروردین ۱۳۹۲ دی ۱۳۹۰ شهریور ۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ آرشیو موضوعی عاشقانه و مذهبی ورزشی داستان طنز و sms بازار شعر مقالات دانلود خوزستان شناسی گیر بازار خاطرات دانستنی های عجیب پیوندها هیئت نورالزهرا(س) - رستم آباد سایت یارانه ها اوقات شرعی انلاین گالری عکس و قالب جمعیت لحظه ای ایران پسر کوچک وبلاگ شخصی مهدی افسانه سایت افزایش آمار و رتبه آلکسا خرید ساعت دیواری فانتزی اخبار قزوین | سایت اخبار استان قزوین | سایت قزوین Susa Web Tools   SusaWebTools بیش از 1144 سال (شمسی) و 11 ماه و 28 روز و 14 ساعت و 57دقیقه و 56 ثانیه است کسی منتظر 313 مرد است و زمان36130201076.886 همچنان در گذر است ، آه... مرد شدن چقدر زمان میخواهد.... اللهم عجل لولیک الفرج تبادل لینک
                                   
  منبع کدهاي زيبا سازي وبلاگ    
  نظر یادت نره

شعر

جواب دندان شکن رهبرعزیزانقلاب😉
📝 به شعر سیمین بهبهانی ‼

⚠اول شعر سیمین رو بخونید
بعد شعر حضرت اقا رو ببینید

↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭↭
😡😡😡
↴سیمین بهبهانی

من اگر کافر و بی دین و خرابم؛ به تو چه؟؟؟
من اگر مست می و شرب و شرابم ؛ به توچه؟؟؟
تو اگر مستعد نوحه و آهی٬ چه به من؟؟؟
من اگر عاشق سنتور و ربابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر غرق نمازی٬چه کسی گفت چرا؟؟؟
من اگر وقت اذان غرقه به خوابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر لایق الطاف خدایی٬ خوش باش.
من اگر مستحق خشم و عتابم ؛به تو چه؟؟؟
گرچه دنیا سراب است به گفتار شما
من به جِد طالب این کهنه سرابم ؛به تو چه؟؟؟
تو اگر بوی عرق میدهی از فرط خلوص!
و من از رایحه ی مثل گلابم؛ به تو چه؟؟؟
من اگر ریش٬ سه تیغ کرده ام از بهر ادب .
و اگر مونس این ژیلت و آبم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر جرعه خور باده کوثر هستی!
من اگر دُردکش باده ی نابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو اگر طالب حوری بهشتی٬ خب باش!
من اگر طالب معشوق شبابم ؛ به تو چه؟؟؟
تو گر از ترس قیامت نکنی عیش عیان.
من اگر فارغ از روز حسابم ؛ به تو چه؟


↴جوابیه مقام معظم رهبری👇
👇
کفر و بی دینی ات ای یار ، به ما مربوط است,
بشنو این پند گهربار ، به ما مربوط است.

تو که با لهو و لعب در پی مستی هستی،
میکنی جمع گرفتار ، به ما مربوط است.

بی خیالت بشوم بارش طوفان بلا،
میرسد از درو دیوار ، به ما مربوط است.

آنچه آمد به سر طایفه نوح نبی ،
میشود واقعه تکرار ، به ما مربوط است.

من اگر لایق الطاف خدایم ، به تو چه؟
تو کنی جامعه بیمار ، به ما مربوط است.

تو اگر می بخوری در پس خانه ، چه به من؟
گر بیایی بر انظار ، به ما مربوط است.

تو به این کوه گنه عامل شیطان گشتی،
شده ای نوکر دربار به ما مربوط است.

گر نبندیم بر پوزه او قلاده،
میدرد همچو سگ هار ، به ما مربوط است.

گر تو سوراخ کنی کشتی این جامعه را،
میشود غرق به ناچار به ما مربوط است.

مست کن لیک نبینم که تو مستی کردی،
اربده کوچه وبازار؟ به ما مربوط است.

تو که با چنگ و ربابت همه مردم را،
میکنی مستعد نار ، به ما مربوط است.

به جهنم که خودت را بکشی در خانه،
در خیابان بزنی دار به ما مربوط است.

دین من داده اجازه که دخالت بکنم،
تا نبینم زتو آزار ، به ما مربوط است.

امر معروف کنم ، نهی زمنکر بپذیر،
تا ابد ، ترمز اشرار ، به ما مربوط است.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹شورای هیئات مذهبی اهواز

ورزش

🤔گفتمان مرد ۹۶ ساله😏 :

يکی از اساتید بازنشسته دانشگاه ملی به نام دکتر نیاکی که به ٩٦ سالگی رسیده شرحِ خواندنی زیر را از آمریکا فرستاده است که طنزی بسیار خواندنی است.
ایشان استاد حقوق بين الملل دانشگاه ملی بوده و انسانی بسیار با ذوق و شوخ طبع است.

با سلام و تحیات فراوان، از حال و روز این نوجوان دور از وطن پرسیدید، نیک بختانه، روزهای غربت را با چند تن از هم دندانها که هنوز در قید حیات هستند و متوسط سن آنها هم از ٩٠ سال فراتر رفته است، گرد هم می آییم و به سبک دایی جان ناپلئون، به حل و فصل مشکلات جهان می پردازیم، و هرماه یا هر دو ماه، به افتخار یکی از دوستان برمیخیزیم و ٥ دقیقه سکوت می کنیم. بیشتر این دوستان به مرض طول عمر گرفتارند و تعدادی هم تاخیر فوت دارند.

اما، در مورد وضع خودم:
با گذشت زمان، دیگر جرأت نگاه به آیینه را ندارم،
آخرین باری که در آیینه نگاه کردم، خود را نشناختم .
قبلاً می گفتم فتبارک الله احسن الخالقین،حسن یوسف دارم، اما حالا به زبان فصیح به انگلیسی میگویم: شیت.
آن همه موی فرفری مشکی و پُر پشت چه شد؟
اکنون کلّۀ طاس درآفتاب میدرخشد و پول سلمانی را صرفه جویی میکنم.
آنقدر لکه های زرد و قهوه ای مختلف اللون روی دست و پا نزول اجلال فرمودند که مرا پلنگ صورتی، پلنگ خط و خالی و گل باقالی صدا میکنند.

از بس دکتر و بیمارستان رفتم خیال دارم خانه ای نزدیک و دیوار به دیوار بیمارستان و مطب اطباء اجاره کنم، زیرا ساعات روز را بیشتر در مطب ها هستم تا در خانۀ خودم.

پرستارها از دیدن قیافۀ من در عذابند،
یکی از آنان به دنبال سیانور و آرسینیک میگشت که بجای قرص و دوا به من بدهد تا از شر من راحت شود.
سال گذشته دکترهای معده و کمر و چشم و زانو را بیشتر دیدم تا همسر و بچه ها و نوه ها را ،چقدر باید آندوسکوپی، گمادوسکوپی و عکسهای سینه و معده و روده و کمر و زانو و شانه و ام.آر.آی را گرفت، آلبوم این عکس ها از آلبوم خانوادگیم قطورتر شده است.

نمیدانم گوشت ها و برآمدگیهای باسن کجا رفته که حالا مثل تَهِ قابلمه صاف شده است!!!
قد من که یک وقت همچون قد سرو بود، حالا چنان گوژ شده که کار به عصا و واکر کشیده و باید مرتب به نزد خیاط بروم که شلوار را کوتاه کند، وقتی شلوار می پوشم، به جای کمربند، بند تنبان می بندم که شلوارم نیفتد.

در مورد گوش برای این که مردم نفهمند که من کر هستم، ٣٢٠٠$ دلار دادم یک سمعک ریز کوچک گرفتم که دیده نشود، سمعک آن قدر کوچک و ریز بود که درگوشم گم شد، مجبور شدم ٢٥٠$ بدهم تا دکتر با پنس دربیاورد .
درمجالس مهمانی از کسی که با من حرف میزند میپرسم : بله آقا، چی گفتید؟ و گاهی الکی سر را تکان میدهم که یعنی حرفهای طرف را فهمیدم ولی درحقیقت، نمیفهمیدم.
حالا مثل بچۀ تازه به دنیا آمده هستم ،مو در سرم نیست، حرف نمیتوانم بزنم راه نمیروم، و شلوارم را هم خیس میکنم.

چند روز پیش رفتم نزد طبیب میزراه (مجاری ادرار) گفتم : اقای دکتر من به حبس البول دچار شدم ،
گفت چند سال دارید؟
گفتم وارد ٩٦ شدم،
گفت: به اندازۀ کافی در عمرت ادرار کرده ای،
بس است!

دیگر برای تجزیۀ ادرار به آزمایشگاه نمیروم، شلوارم را با پست میفرستم.
پاهایم واریس دارد و پرانتزی شده است، برای این که به رفقا پُز بدهم، میگویم از بس در جوانی اسب سواری کردم، پاهایم پرانتزی شد، ولی حالا خودمانیم در جوانی حتی الاغ هم گیر من نمی آمد.

رفتم نزد طبیب روانشناس برای درمان پراکنده گوئی،
بعد از چند جلسه گفت:
فایده ندارد، پراکنده گویی تو ارثی است و" هاف زایمر" هم داری،
بزودی میشود "آلزایمر".

در قدیم که ورزش میکردم، هالتر میزدم،
حالا دیگر هالش را ندارم، باقی اش را میزنم !

🎀دوستان خوبم :
شرح حال آینده نه چندان دور همه ما است ،
واقعا ارزش خواندن را دارد 👌👌👌👌

انقلاب‌اسلامی

«اتوبانی به نام مقتول و خیابانی به نام قاتل!»


در دوره کارشناسی، یک درسی داشتیم تحت عنوان «انقلاب اسلامی و ریشه های آن» ...

مطابق برنامه ای که استاد در پیش گرفته بود، دانشجویان باید درباره یک موضوع تحقیق می کردند و همان تحقیق را در کلاس کنفرانس می دادند ... اکثر دانشجویان حوادث دوران انقلاب سال 57 را انتخاب کرده بودند ...

ولی من به انقلاب مشروطیت علاقه داشتم و به بهانه آن که انقلاب سال 57 ریشه در انقلاب مشروطیت داشته است، این موضوع را انتخاب کردم و استاد هم آن را پذیرفت.
در این که شیخ فضل اله نوری مخالف مشروطه بوده هیچ شک و تردیدی وجود ندارد ...

کلیه مورخین صاحب نام، از جمله احمد کسروی و ناظم الاسلام کرمانی و سایرین این موضوع را تایید کرده اند ... در این نوشتار به انگیزه مخالفت شیخ فضل اله با مشروطه کاری نداریم ...
هرچند که بسیاری ادعا داشته و دارند که شیخ فضل اله مخالف مشروطه نبوده و بلکه موافق مشروطه مشروعه بوده و از این جور حرفها! ...

ولی همانطور که گفته شد، در هر حال این شخص با مشروطه به شکلی که مردم آن را مطالبه می کردند، مخالف بوده است ...

جالب تر این که شیخ فضل اله نقش بسیار مهم و موثری در برقراری استبداد صغیر داشته و حتی نامه هایی به محمد علی شاه ارسال کرده و وی را به عواقب استقرار نظام مشروطه و تضعیف قدرت پادشاه هشدار داده و از او خواسته است که برای حفظ و بقای تاج و تخت، بساط مشروطه را برچیند! ... شیخ فضل اله همچنین یکی از مشوقین محمد علی شاه جهت صدور فرمان به توپ بستن مجلس شورای ملی است!

پس از به توپ بستن مجلس و برقراری استبداد صغیر، مجاهدینی از گوشه و کنار کشور به قصد برچیدن بساط استبداد به طرف تهران حرکت کردند ... از مشهورترین رهبران مجاهدین مشروطه، ستارخان ملقب به سردار ملی و باقرخان ملقب به سالار ملی بودند ...

پس از ورود مجاهدین به تهران و فتح پایتخت و پناهنده شدن محمد علی شاه به سفارت روسیه، به دستور ستارخان و باقرخان، در 12 رجب سال 1325 هجری قمری (1286 هجری شمسی) عده ای از مجاهدین به خانه شیخ فضل اله رفته و وی را دستگیر کردند ...
شیخ فضل اله پس از محاکمه، به جرم مخالفت با مشروطه و معاونت در برقراری استبداد، محکوم به اعدام گردید و سرانجام در میدان توپخانه تهران در حضور جمع کثیری از مردم که خوشحالی می کردند و جشن گرفته بودند، تحت نظارت ستارخان و باقرخان (لابد به عنوان ضابط قضایی در آن اوضاع و احوال) به دار آویخته شد ...

می گویند خود پسر شیخ فضل اله در پای چوبه دار پدرش از خوشحالی رقصیده است!

باری روزی که نوبت کنفرانس من در کلاس فرا رسید، از قبل اتوبان شیخ فضل اله نوری و خیابان ستارخان را روی تخته ترسیم کردم ... همه دانشجویان از این که نقشه راه های تهران چه ربطی به انقلاب مشروطه دارد تعجب کرده بودند! ...

پس از شروع کنفرانس و گفتن حقایقی درباره مشروطه و شیخ فضل اله و ستارخان، به تخته اشاره کردم و گفتم: «حالا شما بگین! ...

چطور ممکنه یک خیابان به نام قاتل باشه و یک اتوبان به نام مقتول؟! ... تازه این اتوبان و آن خیابان همدیگر رو قطع هم می کنن! ... کاری نداریم کدوم یکی حق بوده و کدوم یکی ناحق! ...

ولی تردیدی نیست که اگر یکی از این دو حق بوده، پس باید دیگری رو ناحق بدانیم! ... چطور ممکنه که ما هر دوی اینها رو عزیز بشماریم، تا آن جایی که یک خیابان پایتخت رو به اسم این و یک اتوبان پایتخت رو به اسم آن دیگری نامگذاری کنیم؟! ...

چطور ممکن است هم مرید قاتل بود هم مرید مقتول؟!»

چند نفر از برادران بسیجی که همیشه آماده سیخ کردن رگ گردن بودند، به اعتراض بلند شدند و گفتند: اینها چیه که داری میگی؟! ... شیخ فضل اله مخالف مشروطه نبوده!»
گفتم: من اصلا کاری ندارم که مخالف بوده و یا نبوده! ... هر چه که بوده درود بر او! ... ولی آخر شما ستارخان رو قبول دارین یا نه؟!
گفتند: بله!
گفتم: قبول دارین که ستارخان رهبر مجاهدین بوده یا نه؟!
گفتند: بله!
گفتم: قبول دارین که مجاهدین شیخ فضل اله رو دار زدند یا نه؟!
گفتند: بله!
گفتم: پس چی میگین؟! ... کدوم یکیشون حق بوده و کدوم یکیشون ناحق؟!
بسیجی ها کمی به من و کمی به همدیگر نگاه کردند و ناگهان شروع نمودند به شاخ و شانه کشیدن! ...

بعد تهدید کردند که من نشر اکاذیب میکنم و اذهان دانشجویان را مشوش می نمایم و از این جور مزخرفات! ... یکی از آنها آن قدر سرخ شده بود که ترسیدم چشمش از حدقه بپرد بیرون! ... انگار که شیخ فضل اله پسرخاله اش بوده و ستارخان شوهر ننه اش!
استاد به میان بحث آمد و گفت: «بفرمایین بنشینین! ... کافیه!»
گفتم: «استاد آخه هنوز تموم نشده!»
استاد گفت: «دست شما درد نکنه! ... بفرمایین بنشینین!»

آن روز گذشت ... چشمتان روز بد نبیند! ... از فردا در دانشگاه، هر جا که می رفتم عده ای از برادران بسیجی به دنبال من می آمدند و چرت و پرت می گفتند! ...

یک بار هم در سلف سرویس دانشگاه یک عدد گوجه فرنگی و دو عدد خیارشور به طرف سرم پرتاب کردند که اتفاقا یکی از آنها به هدف هم خورد! ... پیش خودم گفتم: «عجب غلطی کردم ها! ... صد سال قبل یکی زده یکی دیگه رو کشته! ... حالا من باید جوابش رو به این بسیجی ها پس بدم!»

اذیت و آزار برادران عزیز بسیجی همچنان ادامه یافت! ... تا سرانجام ماجرا به کمیته انضباطی کشید ... کمیته انضباطی من را احضار کرد و بابت کنفرانس توضیح خواست ...

گفتم: «به من چه که مجاهدین شیخ فضل اله رو کشتن؟! ... من اون موقع هنوز به دنیا نیامده بودم!»
ولی مگر ول می کردند! ... می گفتند:

«تو می خواستی اذهان دانشجویان را علیه شیخ فضل اله مسموم کنی!» ... می گفتم: «بابا مگه من با شیخ فضل اله پدرکشتگی دارم؟! ... این تاریخ مشروطه است!» ...
می گفتند: «نخیر! ... از خودت درآوردی! ... شیخ فضل اله خوب بوده! ... باید می گفتی شیخ فضل اله خوبه!»


خلاصه پس از سه هفته بیا و برو، آخر با تهدید یک ترم اخراج از دانشگاه، یک تعهدنامه از من گرفتند که دیگر بر خلاف حقیقت چیزی نگویم! ... حالا تعریف حقیقت چیست و حقیقت کجاست؟! ... فقط اعضای کمیته انضباطی می دانستند!

من تعهدنامه را امضاء کردم ... ولی با تاسی از گالیله، همزمان با پای خود بر روی زمین نوشتم: «شیخ فضل اله مخالف مشروطه بود!» ...

و اکنون پس از گذشت سالها هنوز هم اعتقاد دارم که اگر مجاهدین مشروطه نبودند، شاید تا همین امروز نیز چیزی تحت عنوان قانون در این مملکت وجود نداشت! ... و همچنین هنوز با خود فکر می کنم که چطور چنین چیزی ممکن است؟! ...

«اتوبانی به نام مقتول و خیابانی به نام قاتل!»

بر گرفته از کانال وکلا

کوه نوردی

u

👈 تغذيه مناسب برای يك برنامه کوهنوردی يك روزه سنگين:
🌟🌟🌟
هر كوهنوردی كه بصورت مستمر و جدی فعالیت می‌كند می‌داند كه یك كوهنوردی سنگین یكروزه چه فشار شدیدی را بر بدن وارد می‌كند. برای حفظ انعطاف‌پذیری، توان و استقامت عظلانی شما به یك برنامه غذایی و همچنین جذب آب مناسب در قبل حین و پس از صعودتان نیازمندید.

🌟🌟🌟️شب قبل از صعود

اگر شما دارید خودتون را برای یك برنامه یك روزه كوهنوردی آماده میكنید بهتر است كه شام شب قبل از برنامه‌‌تان تا حد زیادی برپایه مواد غذایی كربوهیدرات‌دار مانند غلات سبوس‌دار، حبوبات ومیوه‌های سرشار از مواد مغذی باشد.

این رژیم غذایی به شما كمك می‌كند كه كیگوژن ماهیچه‌هایتان كه منبع اصلی سوخت‌وساز در فعالیتهای شدید ورزشی است تامین می‌شود. حدود 65 درصد كالری مورد نیاز براس سوخت و ساز بدن باید از كربوهیدارت تامین شود. برخی پروتئینهای بدون چربی مانند سینه‌مرغ و برخی چربیهای غیراشتباع و سالم چون روغن زیتون ازجمله مواد مغذی است كه بهتراست در وعده شام شما باشد.

🌟🌟🌟خوراكهای پیشنهادی شب قبل از صعود:

ماكارونی گندم كامل بهمراه گوشت قرمز و سس قرمز و سبزیجات

برنج قهوه‌ای مرغ و سبزیجات

پوره سیب زمینی، نان سبوس دار و سبزیجات

🌟🌟🌟صبحانه روز صعود

حدود یك الی دو ساعت قبل از آغاز فعالیت كوهنوردیتان صبحانه‌ای با حدود 4000 كیلوكالری انرژی میل كنید. این صبحانه بهتر است كه شامل كربوهیدراتهایی باشد كه به راحتی هضم شوند و همچنین دو فنجان نوشیدنی كه بهتر است قهوه باشد.

از خوردن مواد غذایی با فیبر بالا و چرب و با پروتئین زیاد اجتناب كنیدچرا كه این مواد خیلی سریع از سیستم گوارش خارج شده و منجر به این میشود كه شما خیلی زود در حین فعالیت نیازمند قضای حاجت شود.

🌟🌟🌟خواركهای پیشنهادی صبحانه روز صعود:

بلغور جو دوسر به همراه عسل و گردو و زغال اخته

كیك و آبمیوه و توت فرنگی

ماست و میوه خشك و شیرینی كشمشی

🌟🌟🌟️حین صعود:

هنگام صعود فعالیت شدید بدنی شما باعث می‌شودكه ذخیره سوخت عضلات شکم ته بكشد. برای جلوگیری از این امر به ازای هر ساعت فعالیت 30 تا 60 گرم كربوهیدرات با قابلیت هضم سریع را میل كنید در انتخاب خوراكیهایتان علاوه بر ارزش غذایی به فاكتور كم حجم بودن و قابلیت حمل و نگهداری آسان نیز توجه كنید.

یك كوهنورد نباید خود را مثل یك زندانی از خوراكی‌ها و مواد مغذی محروم كند و همیشه در كوله خود به اندازه كافی خوراكی همراه داشته باشید.

خوراكی‌های پیشنهادی حین صعود:

معجونی از عسل و تكه‌های موز

میوه‌های خشك مثل: زردآلود، انجیر و خرما

كراكر با كره سیب و بادام

هرنوع ماده غذایی دارای انرژی كه حداقل 50درصد كالری آن از كربوهیدرات تهیه شده با شد (1 گرم كربوهیدارت 4 گرم انرژی دارد)
نوشیدنی‌ها :

كم‌آبی باعث بی‌حالی و همچنین بهم زدن تمركز و تنظیم زمان می‌شود، با كاهش دو درصدی وزن بدن به علت كمبود آب می‌تواند عمكرد كوهنورد می‌تواند دچار مشكل شود. توصیه میشود كه آب یا هر نوشیدنی مناسب دیگر را بصورت اندك اندك و مداوم بنوشید. نوشیدن 300 سی سی مایعات در هر نیم ساعت برنامه توصیه می‌شود كه مقدار مصرف روزانه برای یك فعالیت كوهنوردی 8 ساعته چیزی بالغ بر 3 لیتر می‌شود.

در مواقعی كه هوا گرم است و تعرق زیاد انجام میشود نوشیدنی خود را با قدری نمك خوراكی حل كنید.
🌟🌟🌟️بعداز صعود:

بعد از پایان فعالیت سنگین روزانه بدنتان آماده می‌شود كه فرآیند ریكاروی خود را آغاز كند.

وعده غذایی مناسب برای ریكاوری باید تركیبی باشد از كربوهیدراتهای قوی و پروتئین نسبت 3 به 1. كربوهیدرات و پروتئین به اتفاق قادر خواهند بود كه منابع صرف شده انرژی دوباره پرنموده و بافتهای عظلانی خسته و فرسوده را ترمیم كند.

مصرف حدود نیم گرم كربوهیدرات‌با ازای هرپوند (450 گرم) وزن بدن و 20 تا 25 گرم پروتئین بعداز یك صعود توصیه می‌شود. همچنین نوشیدن حداقل 2 لیوان آب یا برخی نوشیدنی‌های مناسب مثل شیرنارگیل یا شیر توصیه میشود.

خواركهای پیشنهادی پس از صعود:

ساندویج تخم‌مرغ بهمراه سس سالاد میوه

تركیت جادویی شیر، ماست، عسل و میوه

خوراك گوشت و لوبیا و نان سبوس دار