.

شعر خیلی زیبای زير سروده پروفسور لی تزو فنگ (برنده مدال فرهنگی سنگاپور) است.
وی قبلاً در بخش ادبیات انگلیسی دانشگاه ملی سنگاپور به تدريس اشتغال داشته است. این شعر گیرا، قابل تأمل و منسجم در مورد دوستی انسان‌ها و ابراز عشق به یک‌دیگر است:

☕ چای خود را
دلپذیر و آرام بنوشید.

هیچ کس هرگز نمی‌داند که کی موقع رفتن فرا می رسد.
زمان کافی برای لذت بردن از زیبائی‌های زندگی وجود نخواهد داشت.
پس چای خود را
دلپذیر و آرام بنوشید.

زندگی خیلی کوتاه،
اما از حس بسیار زیبا و طولانی برخوردار است.
در حالی‌که کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.
خیلی چیزها درست از آب در نمی‌آید.
و شما بیشتر اوقات برای قوی‌بودن مبارزه می‌کنید.
قبل از اینکه خیلی دیر شود
و وقت رفتن برسد،
چای خود را
دلپذیر و آرام بنوشید.

بعضی از دوستان می‌مانند.
اما برخی دیگر از میان‌ما می‌روند.
عزیزان گرامی هستند. اما همه آنان نمی‌مانند.
بچه‌ها بزرگ خواهند شد و هر یک به‌طرفی کوچ خواهند کرد.
واقعاً نمی‌توان گفت که اوضاع چگونه پیش خواهد رفت.
پس چای خود را
دلپذیر و آرام بنوشید.

و سرانجام این‌ها همه،
درباره درک عشق
از دنیا
و ستارگان بالاست.
قدردان و ارزش‌گذار کسانی باشید که به‌این موضوع اهمیت می‌دهند. لبخند بزنید و به‌آرامی نفس بکشید و بگذارید نگرانی‌هایتان دور شوند.
پس فقط چای خود را
دلپذیر و آرام بنوشید.

وقتی من بمیرم،
اشک‌هایتان جاری خواهد شد.
اما من متوجه آن‌ها نخواهم شد.
به جای آن، حالا که زنده‌ام با من گریه کنید.

شما گل می‌فرستید.
اما من نخواهم دید.
درعوض اکنون آن‌را بفرستید.

کلمات ستایش‌آمیز خواهید گفت.
اما من نمی‌شنوم.
به جای آن اکنون مرا تحسین کنید.

عیب هایم را فراموش کرده، مرا خواهیدبخشید،
اما من متوجه آن نخواهم شد....
در عوض اکنون که زنده‌ام، عیب‌هایم را فراموش کنید.

شما دلتان برایم تنگ می‌شود. اما من احساس نمی‌کنم.
به جای آن الان دلتنگ من شوید.

آرزو خواهید کرد ای‌کاش می‌توانستید زمان بیشتری را با من سپری می‌کردید. در عوض هم‌اینک مرا بیش‌تر دریابید.

وقتی می‌شنوید که من رفته‌ام، برای تسلیت به خانه ام می‌آئید. در حالی که ما سال‌ها از یک‌دیگر بی‌خبر بوده ایم.
حالا که زنده ام به‌دنبالم بیائید.

«با هر یک از اطرافیانتان اعم از خانواده، دوستان و آشنایان وقت بگذرانید و با هر امکانی که دارید به آنها کمک کنید تا خوش‌حالشان کرده باشید.
به آنان احساس خاص بودن بدهید. زیرا هرگز نمی‌دانید اجل چه‌زمانی آنان را برای همیشه از شما خواهد ربود.

به تنهایی می توانم "بگویم". اما باهم می‌توانیم "صحبت کنیم".

به تنهایی می توانم "لذت ببرم". اما با هم می توانیم "جشن بگیریم".

به تنهایی می توانم "لبخند بزنم". اما
با هم می توانیم "با صدای بلند بخندیم".


این زیبایی روابط انسانی است
که در آن
بدون یکدیگر هیچیم.

و با هم، همه چیز.