لیراوی و سال ملخی کلهی
همانطور كه میدانیم روستای سیاهمكان بزرگ جزء روستاهای منطقه لیراوی میباشد. لذا لازم است قبل از هر سخنی در خصوص این روستای تاریخی مختصری نیز در خصوص منطقه لیراوی و قدمت تاریخی آن شرح دهیم. لیراوی در دوره ایلامیان 3000-1000 قبل از میلاد قدمت داشته و در سدههای ششم و هفتم لیراوی نام یكی از طوایف مقتدر لر بوده است، كه مناطق تصرف شده آنها در نواحی ساحلی و كوهستانی كهگیلویه، كم كم از قرن هشتم به بعد به این نام شهرت مییابد. در دوره هخامنشی نیز منطقه لیراوی طبق كتیبه داریوش جزء ساتراپ پارس (استان پارس) میباشد یا محسوب میشده است.
در كتاب راهنمای خلیج فارس اثر ج.ج لوریمر به ترجمه آقای محمدحسین نبوی آمده است:
لیراوی تنها منطقهای از سرزمین بهبهان است كه در كناره دریایی ایران واقع شده و منطقه خوزستان جنوبی را از هندیجان و منطقه بنا در خلیج فارس نزدیك حیات داوود جدا میسازد. حدود لیراوی در ساحل خلیج از نقطه 7 میلی شمالی تا سبزپوشان (روستای بنك) 31 میلی جنوب شرقی دیلم امتداد دارد و از سمت داخلی جهت مقابل دریا یك رشته كوه دریایی كم ارتفاع به طول 6 میل در طرف شمالی منطقه به این رشته كوه محدود میشود و در جانب جنوب 18 میلی دریا ارتفاع این رشته كوه واقع در پشت دیلم به 1000 پا میرسد.
در فارسنامه نیز اهالی كهگیلویه را به دو قسمت زیركوه و پشت كوه تقسیم میكند كه منطقه لیراوی جزء ناحیه زیر كوه میباشد كه
در فارسنامه نیز اهالی كهگیلویه را به دو قسمت زیركوه و پشت كوه تقسیم میكند كه منطقه لیراوی جزء ناحیه زیر كوه میباشد كه در اصل با الوار پشتكوه از یك طایفهاند.
در بهمن سال 1374 كه بخش دیلم به شهرستان ارتقاء یافت دارای دو بخش مركزی و بخش امام حسن شد.
1ـ بخش مركزی به مركزیت دیلم. 2ـ بخش امام حسن به مركزیت شهر امام حسن
بخش مركزی خود به دو قسمت میشود:
الف) دهستان لیراوی شمالی به مركزیت روستای سیاهمكان
ب) دهستان لیراوی حومه با مركزیت روستای عامری به ترتیب با 16 و 6 روستا
بخش امام حسن هم به دهستان لیراوی جنوبی و دهستان لیراوی میانی به ترتیب با 11 و 10 روستا.
علت نامگذاری روستا به این نام
علت نامگذاری روستای سیاهمكان یا در تلفظ عامیانه سهكون به این نام به خاطر این بود كه طایفهای با پوست سیاه كه در پهلوی روستا در زیر درختان سبز و بلندی به نام گز سكونت داشتند، ولی این سیاهان روستا را به وجود نیاوردهاند. موسس یا بانی این روستا شخصی به نام اكبر غالب كه جهت علفخواری و چرای دامهای خود به این منطقه یعنی لیراوی عزیمت نموده و زمین كرایه میكند تا نزدیك روستای احمد حسین فعلی و بعد برای كرایه كردن زمین به طرف شمال كه نزدیك روستای سیاهمكان كوچك فعلی میباشد آمدند. طایفه گبر نشینی كه طرف غرب روستای مظفری كنونی سكونت داشتند با ماندن اكبر غالب مخالفت كردند به طوری كه كار این دو به جنگ و درگیری هم كشیده شد و شبانه همدیگر را شبیخون میزدند. نمونهای از درگیری آنها طرف شرق گاوزرد یا كهمرزاد فعلی میباشد و از نمونههای دیگر درگیری این دو صحنه ماكول و صحنه لهه میباشد كه پیروز خوانده میشود و گبرها از منطقه فرار كرده و بعدها این طایفه دچار بیماری طاعون شدیدی شدند كه بعضی از جمعیت خود را از دست دادند و قبرستان متعلق به آنها اكنون در روستا وجود دارد و پسر اكبر غالب به نام حسن روستای سیاهمكان بزرگ را بنا نهاده است و طایفه اكبری كه در روستا می باشند از فرزندان حسن پسر اكبر غالب میباشند. حسین اكبر غالب دیگر فرزند اكبر غالب روستای بنی اسماعیل را بنا مینهد كه سدة تنوب كه بنام سدة حسین معروف است متعلق به حسین میباشد كه ورثة حسین اكنون در بصرة عراق زندگی و فرزندان حسن در سیاهمكان مانده و نوادگان آنها در روستا زندگی میكنند.
طوایف ساكن روستا:
در روستا به جزء طایفه اكبری به جزء دو طایفه اكبری طوایف ذیل نیز سكونت دارند كه بعداً به این روستا كوچ كرده و یك جانشین شدهاند.
1ـ خدری
2ـ كاوی
خدریها كه از طوایف لر بختیاری بوده كه به این روستا كوچ كرده و از نسل خدر عالی میباشند. كه با طوایف بهمئی و طیبی برادر زادهاند. و كاویها كه از طوایف عرب كعب بوده وارد منطقه لیراوی شده و بعضاً در روستای سیاهمكان وصلت كرده و آنجا ماندهاند.
سیاهمكان در سفر نامهها:
میرزا حسن حسینی مؤلف فارسنامه در كتاب خود از سیاهمكان این چنین یاد میكند:
سیاهمكان سفلی (سیاهمكان كوچك) 6 فرسخ میانه شمال و مغرب احمد حسین است.
در سال 1294 ق اعتماد السلطنه وزیر انطباعات ناصرالدین شاه در كتاب مرآت البلدان به 21 روسای لیراوی اشاره دارد كه از روستای سیاهمكان هم نامبرده است.
ژان جوردن لوریمر در كتابی كه به سال 1285 در ایران تهیه كرده است راجع به سیاهمكان آورده است.
نام روستا جایگاه خانهها و ساكنان
سهكون 6 میل شمال غرب مال شهاب 30 خانه لر
ملاحظات: دارای یك برج ـ محصولات گندم و جو
حیوانات: 8 اسب، 40 الاغ، 5 گاو، 800 میش و بز
در سال های 31-1329 دومورینس حقوقدان فرانسوی در مورد عشایر فارس به عنوان مشاور حقوقی وزارت داخله كشور ایران به تحقیقات گسترده دست میزند مینویسد: اغلب روستاهای واقع در پشتكوه مخروبه است اما در عوض روستاهای زیركوه یا همان روستاهای منطقه لیراوی قابل سكونت و افراد به صورت یكجانشین در آنجا به سر میبرند. ایشان در تقسیمبندیهای خود از 32 روستای لیراوی از سیاهمكان سفلی و علیا نام برده است. جمعیت سیاهمكان در زمستان سال 1332 به شرح زیر بوده است:
طبق گزارش بخشدار دیلم آقای علوی كنگانی جمعیت سیاهمكان بزرگ 350 نفر و سیاهمكان كوچك 58 نفر بوده است.
صاهك الغرب یا سیاهمكان:
صاهك الغرب به معنی صاهك (چاهك) واقع در غرب است. در مقام تمیز از دو منطقه دیگر به نام صاهك الكبری و صاهك الصغری كه در مشرق فارس است قرار دارند.
استخری محقق قرن چهارم مینویسد: در ولایت ارجان در دهی كه صاهك الغرب نام دارد چاهی است مردم آنجا میگویند عمق این چاه را با طناب و قلع اندازه گرفتهاند بدون اینكه بتوانند به مقدار واقعی آن پی ببرند. و علی الدوام از آن چاه آب بیرون میجهد به اندازه جوی یك آسیاب و احتیاج آن ده را تامین میكند. ابن خوفل در قرن چهارم هجری در این خصوص میگوید در صاهك واقع در ولایت ارجان بیش از این چاههای عمیق بدون ته وجود دارد. همچنین پاول شواتس در خصوص این موضوع میگوید. در نقشه جایی ثبت شده است به نام سهكون در شرق و دقیقتر شرق جنوب شرق دیلم اما فقط به دلیل شباهت اسم نمیتوان دو موضوع صاهك و سهكون را یكی شمرد ولی این را هم باید اضافه نمود كه با توجه به گفتار پیشینیان و صحبتهای آنان پی به این نكته میبریم كه چنین چاهی در سهكون یا همان سیاهمكان موجود بوده كه مردم آب خود را از آن تأمین میكردند و در اصطلاح محلی آن را جفنه نام مینهادند كه هم اكنون در شرق سیاهمكان واقع است.
نفت در زمین های سیاهمكان:
اختلافات حاصل خدری كدخدای روستا و خوانین دره شوری در مورد زمینهایی كه در آنها نفت بود.
در تیرماه سال 1345 در اراضی كشاورزی روستا شركت ملی نفت اقدام به حفر دو حلقه چاه شماره 25 و 29 كرد كه حاصل خدری به منظور مساعدت در امر معاش و بهبود زندگی اهالی منطقه از دكتر اقبال رئیس هیئت مدیره شركت نفت درخواست كرد كه امور كارگری و نگهبانی آن تأسیسات نفتی را به ایشان واگذار كنند كه ظاهراً شركت نفت این امور را بر اساس رابطه به محمد حسن خان دره شوری واگذار كرد و باعث اختلاف میان حاصل و خان دره شوری شد این اختلافات ادامه داشت و حتی در یك مورد هم باعث درگیری میان این دو شد بالاخره در تاریخ 7/11/46 محمد حسن خان تأمین نگهبانان شركتها را از قرار هر نفر در روز 65 ریال دستمزد به حاصل واگذار كرد.
برخی از حوادث سیاهمكان
الف) سال قحطو: در این سال به علت قحط سالی و نیامدن بارندگی كشاورزان كاشت و برداشتی نداشتند به همین جهت ماندن در روستا برایشان سخت شد آن سال كه مقارن با 1310 هـ . ش بود به سال قحطی معروف شد و باعث مهاجرت عدهای از مردم روستا به شهرهایی مانند بصره عراق، زیدون، بهبهان و آبادان شد.
ب) سال كلهی : این سال با هجوم ملخها به اراضی مردم روستا شروع شد و به علت وجود زیاد ملخها به این نام خوانده میشود. ملخها از دو نوع بودند ملخ حلاله و حرامه كه سال ملخ حرام مصادف با اوایل حكومت رضا شاه و حمله دوم مصادف با حكومت مصدق بود.
ت) سال تو گپی: تو به معنی تب و گپی به معنی بزرگ است بعد از سال ملخی زمستان مردم به طرف نخلستانهای عراق برای كسب درآمد رفته و در تابستان مشغول به برداشت محصول بودند كه در منطقه به دلیل نبود بهداشت و كمی مواد غذایی مردم به نوعی بیماری همراه با تب سخت دچار شدند كه به تو گپو شهرت یافت. هر خانواده ای كه مریض میشد به علت مسری بودن آن مرض همسایهها جرأت رفتن به نزد یكدیگر را نداشتند زیرا آنها هم دچار بیماری میشدند كه بر اثر این بیماری بیشتر جوانان روستا جان خود را از دست دادند كه سالمندان از آن سال به بدی یاد میكنند.
این روستا در گذشته چندین و چند بار نیز مورد هجوم و غارت قرار گرفته است به دلیل نبود امنیت بیشتر روستاهای منطقه لیراوی مورد هجوم قرار میگرفتند كه روستای سیاهمكان هم از این امر مستثنی نبوده ولی به دلیل داشتن مردان تفنگچی جرات غارت این روستا را كمتر داشتند و همیشه با یك ترس به این روستا حمله میشد. این حملهها توسط لرها صورت میگرفت به این ترتیب كه 100 الی 150 نفر افراد لر به این روستا حمله میكردند كه همگی پیاده بوده و اكثر كسانی كه نام خاندان كل كرم بزرگ را میشنیدند راه آمده را برمیگشتند، زیرا این خاندان شجاع و هوشمند بوده و تفنگچیانی زیرك داشتند.
به عنوان مثال: در سال 132